پایان نامه تأثیر انواع عملیات روانی در جنگ ناهمتراز ( نا متقارن) – از این مطلب میتوانید در پایان نامه و مقاله سمینار و … خود استفاده بنمایید. (80 صفحه)
چکیده:
رویکرد جدید در جنگهای چند سال اخیر، تفاوت توانایی کشورها در بعد فناوری و بهرهگیری از نقاط ضعف و آسیبپذیر دشمن، استفاده از فناوریهای پیشرفته، از روشهای مبتکرانه برای دستیابی به موضع برتر و تضعیف اراده دشمن، موجب ناهمگون شدن جنگها گردیده است. این رویکرد جدید باعث تغییر تحول در ساختار کلی جنگهای آینده گشته و ماهیت جنگهای آینده را نیز تغییر داده است. البته قدمت مفهوم جنگ ناهمگون برابر با قدمت مفهوم خود جنگ است و حمله به نقاط ضعف دشمن با ابزار جدید و ناشناخته و در عین حال پرهیز از رویارویی با توانمندیهای دشمن قدمتی به دیرینه خود جنگ دارد. اما مطلب قابل تأمل که بیش از پیش نیازمند بررسی است، شناخت تعاریف ناهمترازی و عدم تقارن در جنگهای آینده است چرا که برای اتخاذ چنین شیوهای، باید با مفاهیم و ویژگیهای جنگ ناهمگون آشنا بود و روشهای جنگ دشمن را تحلیل و متناسب با آن راهکارهای مناسب را طرحریزی نمود. لذا این پژوهش با نگاهی گذرا به مفهوم و ویژگیهای جنگهای ناهمگون، صحنه نبرد جنگهای آینده را ترسیم میکند. لذا این پژوهش با نگاهی گذرا به مفهوم و ویژگی جنگهای ناهمتراز، صحنهی جنگهای آینده را ترسیم مینماید. بهرحال از آنجایی که محققان خود فردی نظامی می باشند با استفاده از منابع مختلف جنگ نامتقارن و علل پیروزی در آن را بررسی کرده و سعی نمودیم تا جایی که بضاعت علمی مان اجازه میدهد در خصوص این موضوع بررسی کنیم در این پروژه دو سوال داشیتم علل و راههای به دست اوردن و پیروزی در جنگهای نامتقارن چگونه است؟
یا به عبارتی دیگرعوامل رسیدن به موفقیت در عملیاتهای ناهمتراز چه میباشد؟ که در فصل فصل چهارم تجزیه و تحلیل کرده و در فصل پنجم به آنها پاسخ دادیم. چون پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی و کتابخانهای بوده در پایان پروژه به این نتیجه میرسیم که دشمن به روش کلاسیک با استفاده از کلیه توانمندیهای خود میجنگد و نیز نیروهای خودی با استفاده از طرح ریزی و برنامهریزی متمرکز و اجرای تمرکزی از نقاط ضعف دشمن استفاده میکند و با وارد آوردن تلفات موجب شکست آن میگردد. پایان نامه تأثیر انواع عملیات روانی در جنگ ناهمتراز ( نا متقارن)
مقدمه
جنگ به عنوان پدیدهای اجتماعی، مفهومی ناشناخته است و برای آن تعریف و گزینههای مختلف و متنوعی ارائه شده است . هر اندیشمند و صاحبنظری در علوم سیاسی، نظامی، اجتماعی، جامعهشناسی و… بر پایهی بینش و گرایش و از دیدگاه مطالعاتی خود، جنگ را بهگونهای تعریف و تبیین کرده است. عدهای جنگها را براساس حجم و مقدار آتش، برخی از نظر دامنهی جغرافیایی، برخی از نظر نوع سلاح بهکار رفته و در مهمترین رویکرد برخی به جنگهای ناهمتراز اشاره کردهاند. رزم در برابر نیروی ناهمتراز تهدید جدیدی نبوده و از دیرباز در عملیاتها و جنگها وجود داشته است. اما آنچه که باید مورد توجه قرار داد، ویژگیها و تاکتیکهای جدید جنگهای ناهمتراز و ویژگیهای صحنهی نبرد آینده میباشد.

بنابراین شناخت تعاریف ناهمترازی و عدم همترازی در جنگهای آینده لازم است، چراکه برای اتخاذ چنین شیوهای باید روش جنگ دشمن را تحلیل و متناسب با آن راهکارهای مناسب را طرحریزی نمود. در حقیقت، ناهمترازی یعنی تفکر، سازماندهی و اقدامی متفاوت در مقایسه با دشمنان، به روشی که مزیتها و توانمندیهای خود را به حداکثر رسانده و از نقاط ضعف دشمن بهرهبرداری و آزادی عمل بیشتری را کسب و در نهایت ابتکار عمل را به دست آورد. اتخاذ شیوهی رزم در برابر نیروی ناهمتراز در تفکر، طرحریزی و اجرا که برخاسته از توان بالای دشمن و نامتوازن بودن نیروها از تمام جنبههای مورد بررسی میباشد، باعث میگردد که ابتکار عمل از دشمن سلب و مؤلفههای قدرت او ناکارآمد شده و با پذیرش ضریب بالایی از آسیبپذیری، شکست وی حتمی شود.داز سالهای گذشته و نه چندان دور به علت گوناگونیها که در جوامع بین الملل به وجود آمده باعث گردیده است که جنگ از حالت سنتی و رو در رو بیرون آید و به طرف این برود که دیگر در آن نبردها توان رزمی آنچنان کارایی نداشته باشد و بهتر از توان رزمی بایستی به توان فکری و نبوغ علمی پی برد به این معنی که اگر یک کشوری لز لحاظ سلاح و مهمات دارای عقب ماندگی باشد ولی در عوض از فکر و تکنولوژی برتری برخوردار باشد بهتر میتواند در عرصه جنگ حضور پیدا کند .
به همین دلیل و با توجه به این که بعضی از کشورها بیشتر به دنبال سلاح و تجهیزات رفته اند و بعضی از کشورهای دیگر تکنولوژی و نرم افزار روی آورند لذا یک نا هم ترازی در جهان به وجود آمده و این خود باعث میشود که جنگ هایی که در حال و آینده رخ میدهد به صورت یک جنگ ناهمتراز باشد لذا برای طرفهای درگیر حتما و صد در صد در پی به دست اوردن پیروزی هستند این سؤال پیش خواهد آمد که جنگ نامتقارن چیست ؟ و چگونه میتوان در این جنگ به موفقیت رسید؟
با شکوفایی انقلاب اسلامی، دولت و ملت ایران در جهت تحقق آرمانهای بزرگ خود طی ربع قرن گذشته تهدیدات و مصایب و مشکلات و جنگ و درگیریهای زیادی را پشت سر گذاشته که جنگ تحمیلی 8 ساله و عملیاتتروریستی و انتحاری علیه رهبران دینی و حاکمان سیاسی خود و همچنین فشار، تهدیدات و درگیریهای مستقیم و غیر مستقیم از جانب آمریکا و متعهدانش تنها نمونههای از آن است. طبیعی است که سیاستهای دفاعی اتخاذ شده از سوی دولت اسلامی ایران برای استقرار و استمرار حاکمیت خود در هر شرایطی بنا به تهدیدات پیش آمده متفاوت از هم در هر مرحلهای بوده است و اکنون که در سیاست خاور میانه بزرگ و همینطور جدید آمریکا، ایران به عنوان رقیب و بالاتر از آن مانع بزرگ برای دستیابی به منافع نامشروع آنها در منطقه تلقی میشود ودر مرکز محور شرارت!!! مورد نظر آمریکاییها و همینطور حلقه واسطه کمربند بیثباتی امنیتی شرق و غرب و بستر مخاطرات امنیتی آینده قرار دارد. طبیعی است که با تهدیدات پیش آمده از سوی قدرت بلامنازع و انحصار طلبانه ایالات متحده بخواهد با سیاستهاو استراتژیهای منطقی و کارآمد از حاکمیت و استقلال و تمامیت ارضی خود دفاع کند. ما در این پروژه سعی بر آن داریم تا تأثیرات عملیات روانی را در جنگ ناهمتراز بررسی و تحلیل کنیم.
گاه ضربه یک جنگ روانی برندهتر و قویتر از هر نوع بمب و جنگ سختافزاری و نظامی است. این نکتهای اجتنابناپذیر است که برای نیل به مقصود سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و یا هر نیت دیگر همواره باید به جنگ روانی اهمیت داد. اهمیت این مقوله بیش از یک بحث فرعی در استراتژیهای مدیریت استراتژیک در هر اقدام سیاسی، نظامی و یا حتی فرهنگی و اجتماعی است. چه بسیار نبردهایی که به وسیله حربههای روانی به پیروزی رسیدهاند و چه بسیار نیروهای توانمند نظامی و سیاسی که به وسیله جنگ روانی شکست خوردهاند. جامعه امروز ما نیز شاهد یکی از این جنگهای روانی قدرتمندی است که توسط برخی قدرتهای بزرگ در زمینه انرژی هستهای هدایت میشود. این جنگ روانی نه تنها مقوله انرژی بلکه مقولات بسیار دیگری را نیز نشانه گرفته تا انرژی هستهای فقط راهی برای تحت فشار گذاشتن کشور ایران و تسلط همهجانبه از طریق تسلط انرژی بر ایران استوار گردد. در این پروژه کوشش شده است که به اهمیت جنگ روانی از منظر قرآن و سیره نبوی پرداخته شود تا تصویر این بحث بر خوانندگان روشنتر گردد و از طرفی فراموش نشود که بسیاری از حربههای دشمن حتی در اعماق تاریخ، جنگی روانی بوده که به وسیله دشمنان اسلام طراحی گردیده و توسط رسانههای مختلف هدایت شدهاند تا بتوانند به اهداف خود در زمینههای گوناگون برسند.
تاریخ جنگ روانی از تاریخ حیات بشر جدا نیست، اما همیشه با این عنوان به کار گرفته نشده است و مانند سایر مفاهیم، در بستر تاریخ و همراه با مقتضیات زمان و مکان، متحول بوده و سیر تطور خود را تا به امروز پیموده است، به گونهای که در عصر حاضر، با استفاده از فنآوری، بر پیچیدگی آن افزوده شده است.
در تعریف جنگ روانی، آمده است: «استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن برای نفوذ در خصوصیات فکری دشمن، با توسل به شیوههایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی شود.»
با مطالعه نیز میتوان روایات متعددی را در این زمینه ذکر کرد. از مهمترین روایات در این باب، روایاتی است که حاکی از جواز به کاربردن خدعه در جنگ است: «الحرب خدعه.»
جنگ روانی از مصادیق بارز «خدعه» به معنای «مکر، حیله و فریب» است. در فقه اسلامی، خدعه در جنگ جایز است. علامه حلی در کتابهای تذکره و منتهی بر این مطلب، ادعای اجماع نموده است. روایاتی که علمای اسلام برای جواز خدعه در جنگ بدان استدلال نمودهاند، گویای جواز جنگ روانی است. پیامبراکرم(ص) با نقشی همه جانبه، که در جنگها به کار گرفته بود، دگرگونی بزرگی در آیین نبردهای جدید به وجود آورد.وی جنگ را به تمام جبهه ها کشاند و از هر سلاحی که میتوانست بهره گرفت، همچنان که نبرد همه جانبه در تمام جبهه ها جریان داشت، «جنگ روانی» نیز با شدت مورد استفاده قرار میگرفت. جنگهای مسلحانه نتیجه عوامل نظامی، اقتصادی و روانی است و به همین دلیل به «نبرد همه جانبه» تعبیر میشود.
قرآن کریم به مسلمانان ماموریت داده است تا کلیه نیروها و امکاناتی را که میتوان در راه جنگ و دفاع و رسیدن به قدرتی بازدارنده به خدمت درآورد، فراهم کنند: «و شما بر (مقابله) با آنها، هر چه در توان دارید، از آلات جنگی و اسبان تازه نفس و آماده، برای تهدید و ترساندن دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم آورید و بر دیگران که شما بر دشمنی آنان مطلع نیستید و خدا به آنها آگاه است نیز مهیا باشید و…» (انفال 8، 60) مرحوم طبرسی در اینباره مینویسد: «اطلاق آیه من قوه شامل انواع سلاحها، افراد آموزشدیده، تاسیسات و آموزشگاههای نظامی، استحکامات، وحدت صفوف و نیروها، تلاش و تکاپوی ملی، رشد و قدرت و استقلال اقتصادی، موضع برتر سیاسی، استحکام باورهای ایدئولوژیک و بالاخره، هر آنچه از پشتوانه مادی و معنوی که میتوان به خدمت جنگ درآورد، میشود.»
با وجود این جنگهای موسوم به نامتقارن که مدتی است در دستور کار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است به این معنی است که نیروهای مسلح با استفاده از تاکتیکهای خاص و به کارگیری توان نظامی عمومی غیرکلاسیک اما برنامه ریزی شده با همان تسلیحات خاص ارتشهای کلاسیک و استراتژیهای نامتقارن صحنه جنگ نابرابر حاضر شده و با استفاده از تاکتیکهای خاص این نوع از جنگها میتوانند به طور موفقیت آمیزی توانمندیهای دشمن را متزلزل و تمام معادلات نظامی آنها را به هم زند. اگر چه ممکن است دشمن بتواند در میدان جنگ ضربه هایی نیز بزند اما این نوع از جنگها همان پیروزیهای ظاهری دشمن علیه خود او استفاده مینماید خصوصیت بارز این جنگ پیچیده عقب نشینیهای تاکتیکی جهت فریب دشمن و بالاخره انجام عملیاتهای گسترده پراکنده میباشد. استراتژیهای بکار رفته برتری دشمن را به طور کامل خنثی میکند.
با تو جه به مسائلی که در حال حاضر و در سالهای نه چندان دور در جهان در حال وقوع است و با توجه به اینکه کدام کشورها برای ایران تهدید محسوب میشوند لذا اینگونه پیش بینی میشود که میبایست از طریق جنگ نامتقارن استفاده نمود. علاوه بر این کمبودات و کاستی هایی نیز وجود دارد که این جنگ را برای کشور ما ثمر بخش میسازد و همین دلایل جنگ نامتقارن از اهمیت زیادی برای کشور ما برخوردار است که میبایست اهداف خود را از این جنگ محاسبه و ارائه نمود:
1.چه اتفاقی افتاده است که جهان به سوی جنگ نامتقارن گرایش پیدا کرده است؟
2.چه عواملی در جنگ نامتقارن تأثیر گذار است؟
3.در جنگ نامتقارن چه ویژگی هایی مورد ارزیابی قرار میگیرد؟
4- نقش عملیات روانی در جنگ نامتقارن چیست؟
تعاریف و مفاهیمی از جنگ ناهمتراز
عملیات روانی: یکی از پیش پا افتادهترین اصول زندگی بشر بر روی کره ی زمین است و اصولاً راز بقای او علاوه بر جنگ کلاسیک و فیزیکی، جنگ روانی نیز بودهاست ولی در چند دههٔ اخیر که رسانهها و اطلاعات رشد بسیار زیادی کردهاند و به قولی، انفجار اطلاعات رخ دادهاست، مهم ترین ابزاری که در جنگ روانی از آنها استفاده میشود، «تبلیغات» و لوازم آن، مثل نشریات، کتاب ها، سخنرانیها و رسانههای گروهی – اعم از داخلی و خارجی میباشند.
۱- جنگ ناهمتراز یک دانش واژهی نظامی است که برای توصیف نوعی از جنگ استفاده میشود که طرفهای درگیر در آن از حیث فناوری و تواناییهای نظامی در جنگ در یک سطح قرار ندارند، به همین سبب روشهای مورد استفادهی آنان در جنگ علیه یکدیگر، متفاوت از هم است.
۲- ستاد مشترک ارتش آمریکا نیز تعریفی در خصوص مفهوم ناهمتراز ارائه مینماید. از نظر آن ستاد، جنگ ناهمتراز عبارت است از «بهکارگیری رویکردهای غیرقابل پیشبینی یا غیرمتعارف برای خنثی نمودن یا تضعیف قوای دشمن و در عین حال بهرهبرداری از نقاط آسیبپذیر او، از طریق فناوری غیرقابل انتظار یا روشهای مبتکرانه».
۳- جنگ ناهمتراز جنگی است که در آن طرفین درگیر از لحاظ دسترسی به امکانات رزمی، با هم تناسبی نداشته و در یک سطح یکسان قرار ندارند لذا احتمال کاربرد یکطرفهی نیروی نظامی از سوی قدرت برتر بر ضد دیگری وجود دارد.
۴- جنگ ناهمتراز به حالتی اطلاق میشود که دو یا چند جبههی مخالف در برابر هم قرار گرفته باشند و یکی از طرفین قدرت نظامی کمتری نسبت به دیگری داشته باشد و برای پیروزی و نه پذیرفتن تسلیم، از هر روشی خواه متعارف و یا غیرمتعارف در تضعیف و عقب نشاندن دشمن استفاده کند. جنگ ناهمتراز میتواند جنبههای گوناگونی را در برگیرد. حملهی شیمیایی، هستهای یا بیولوژیک، حمله اطلاعاتی، حملهی تبلیغاتی یا جنگ روانی و یا حتی اقتصادی .
۵- جنگ ناهمتراز عبارت است از درگیری خارج از اصل و قاعده، یا یک شیوهی غیرمستقیم و فریبآمیز جهت تأثیر گذاردن بر موازنه و برابری نیرو در مقابل دشمن و ضربه به دشمن از طریق شناسایی نقاط ضعف آن.
۶- درگیری خارج از قاعده در تمامی سطوح تاکتیکی، عملیاتی و راهبردی که طرف ضعیفتر سعی در حداکثر بهرهبرداری از نقاط ضعف دشمن و توانمندیهای بدیع خود در ابعاد فیزیکی و روانی جنگ همراه با یافتن راههای مبتکرانه جهت تغییر ارادهی دشمن را دارد؛ به عبارت دیگر، جنگ ناهمتراز تلاشهایی است که به منظور علیه یا آسیب رساندن به توانمندی با بهرهبرداری از نقاط ضعف دشمن انجام میگیرد. جنگ ناهمتراز از روشهایی است که بهطور عمده با روش عملیات مورد انتظار دشمن مغایرت دارد. رویکردهای ناهمتراز به طور کلی اثر شدید روانی است مانند ضربه (شوک) یا نوعی سردرگمی که روی ابتکار، آزادی عمل یا میل و ارادهی دشمن اثر میگذارد. اتخاذ روشهای ناهمتراز نیاز به برآورد آسیبپذیریهای دشمن دارد. رویکرد ناهمتراز اغلب از ابتکار عمل تاکتیکی غیرسنتی، تسلیحات و یا فناوریها بهرهگیری مینماید که میتواند در تمام سطوح جنگ (تاکتیکی، عملیاتی و راهبردی) و دیگر طیفهای عملیات نظامی مورد استفاده قرار گیرند .
جنگ ناهمتراز محدود به روشهای جنگ کلاسیک نبوده و تمایز تاکتیکهای بهکار گرفته شده و نیز استفاده از روشهای مبتکرانه و فریب موجب سردرگمی دشمن میگردد به ویژه آنکه در این جنگها تمایز میان نیروهای نظامی و غیرنظامی در آماج حمله وجود ندارد و آنجا که دشمن دارای آسیبپذیریهای جدی از ناحیه نیروهای غیرنظامی است، این امر میتواند در تحمیل اراده بر دشمن کارساز باشد.
مؤسسهی مطالعات راهبردی آمریکا در سال ۲۰۰۱ یک تعریف کلی و کامل از راهبرد ناهمتراز ارائه داده است که در حوزهی نظامی و امنیت ملی، عدم همترازی یا ناهمترازی یعنی اقدام، سازماندهی و تفکری متفاوت با دشمنان به روشی است که برتری و توانمندیهای خودی را به حداکثر رسانده، از نقاط ضعف دشمنان بهرهبرداری نموده و نیز ابتکار را در دست گرفته و یا اینکه آزادی عمل بیشتری را کسب نماید و در نهایت ابتکار عمل را به دست آورد. راهبرد ناهمتراز ممکن است راهبردی، سیاسی، نظامی، عملیاتی و ترکیبی از همهی این عوامل باشد. در جنگ ناهمتراز هر سلاحی میتواند کاربردهای متعددی را پیدا کند هر ابزاری میتواند در حکم یک سلاح مؤثر عمل کند؛ مردمی بودن جنگ ناهمتراز امکان به میدان آوردن همهی امکانات را فراهم میکند و علاوه بر این، همسانسازی و همرنگی با مردم کار اطلاعات دشمن را سخت میکند. در واقع، جنگ ناهمتراز با صفت ناهمتراز بودن آن، نوعی ناهمترازی میان طرفهای درگیر در جنگ را نشان میدهد.
بنابراین اتخاذ رویکرد ناهمتراز گذشته از تمام مزایای اجرایی آن، قابلیت بازدارندگی بسیار کارآمدی نیز خواهد داشت چراکه این رویکرد ناهمتراز باعث ایجاد دغدغههایی مانند وحشت از تلفات انسانی و اطلاعاتی، ضعف در مقابل استفادهی دیگر کشورها از ترکیب ناهمترازیها، هراس از تلفات غیرنظامی، ضعف در مقابل از دست دادن توانایی کسب اطلاعات، هراس از دستیابی کشورهای مستقل به فناوری پیشرفته و عدم توانایی بازدارندگی در مقابل شیوههای نبرد ناهمتراز برای دشمن شده و همانند یک مدافع، با استفاده از هوش برتر، قابلیت تعریف مجددی برای هر سازوکار و ساختاری را دارا بوده و واکنشهای او برای مهاجم مسبوق به سابقه نبوده و نامتعارف میباشند بنابراین، دشمن را مجبور به استفاده از مدیریت اقتضایی و لحظهای نموده که این مسأله امکان خطا و در نتیجه ضریب آسیبپذیری او را به شدت افزایش خواهد داد. به رغم وجود مفاهیم متعدد از زوایای گوناگون جنگ ناهمتراز میتوان ویژگیهایی را استخراج نمود که در شناخت مفهوم آن کمک شایانی خواهد نمود. در ادامه به بخشی از این ویژگیها اشاره میشود:
۱- جنگ ناهمتراز به دنبال دستیابی و شناخت آسیبهای دشمن یا هدف است، تهدیدهایی علیه هدف مبهم است که غیرقابل پیشبینی و در نهایت غافلگیر کننده باشد. تهدیدهای ناهمتراز آسیبپذیریهای ناشناخته را هدف قرار میدهند و این قبیل تهدیدها بهطور معمول غافلگیرانه عمل میکنند. حمله در زمانهای غیرمنتظره و به شیوههای ناپیوسته، چندان غافلگیری این حملهها را بالا میبرد به همین ترتیب پنهان کردن آمادگیهای دشمن برای حمله یا گمراه کردن قربانی درباره اهداف، راهبرد، توانمندی و آرایش عملیاتی یک تهدید ناهمتراز نیز درجهی غافلگیری این حملهها را افزایش میدهند.
۲- تهدیدهای ناهمتراز اغلب بسیار متنوع و چندبعدی هستند این تهدیدها میتوانند از زمین، دریا، هوا، زیردریا، فضا و جو باشند و یکی از اهداف را مورد حمله قرار دهند. به عبارتی تهدیدها و عملیات علیه آنها دیگر تنها با جغرافیا مشخص و تعریف نمیگردد.
۳- جنگ ناهمتراز به دنبال تضعیف ارادهی دشمن برای جنگیدن است. یعنی وجهی روانشناسانه است که با هدف قرار دادن ارادهی جنگیدن دشمن، توانایی اقدام یا آزادی عمل بیشتری را برای خود فراهم میآورد.
۴- در جنگ ناهمتراز مؤثر بودن هدف و اقدام اهمیت دارد. به عبارت دیگر میزان تأثیری که در دشمن ایجاد خواهد کرد در پیروزی یا شکست اقدام، نقش تعیین کنندهای دارد.
-
در جنگ ناهمتراز، هدف این است که هیچ سهمی برای طرف مقابل در نظر گرفته نشود. یعنی بازی با حاصل جمع جبری صفر میباشد .
6- در جنگ ناهمتراز، اندیشهی گروهی به سختی در چارچوب تعیین شده و دیوانسالاری گسترده قرار میگیرد.
7- یکی از ویژگیهای بسیار برجسته در جنگ ناهمتراز کسب نتایج راهبردی در تمام سطوح جنگ است به عبارت دیگر، طرف ضعیف با طراحی تاکتیکی و عملیاتی سعی در کسب منافع سیاسی و سیاست خارجی در رابطه با بازیگر قوی دارد.
8- در جنگ ناهمتراز برخلاف جنگ کلاسیک، بین نیروهای نظامی و غیرنظامی تمایزی وجود ندارد. یعنی برای رسیدن به هدف میتوان از غیرنظامیان و یا نظامیان در بند هم استفاده نمود. به همین دلیل هم به نوعی مبارزهی غیرمنصفانه نام گرفته است. از آنجایی که دشمن دارای آسیبپذیریهای جدی از ناحیهی نیروهای غیرنظامی است، حمله به مردم میتواند در تحمیل اراده به دشمن کامیاب باشد.
9- در جنگ ناهمتراز باید به ملاحظههای فرهنگی و اختلاف نظر و دیدگاه کشور توجه جدی نمود تا زمینههای سوءبرداشت فراهم نشود.
10- در جنگ ناهمتراز بهطور عمده افراد و گروههایی شرکت میکنند که به نوعی وابستگی به یک یا چند دولت دارند و از اشاره به هرگونه رابطهای سرباز میزنند، به این دلیل که پیگیری اقدامهای آنها اعمال مجازات در قبال آنها از یک سو و ربط دادن آنها با یک دولت پشتیبان از سوی دیگر بسیار مشکل خواهد بود. این مسأله در تضعیف ارادهی کشور رقیب بسیار مؤثر است و تنها راه مفید برای بازیگر مقابل، اثبات رابطهی گروه به عنوان مثال هراسپرور با کشور پشتیبان است.
11- یکی از وجوه جنگ ناهمتراز پرهیز از رویارویی مستقیم و نبرد است.
12- در جنگ ناهمتراز یکی از اصول برتری حمله به متحدان یک کشور برتر است
تاریخچه عملیات روانی بر جنگ ناهمتراز
قدمت عملیات روانی به اندازه قدمت بشری است تاریخ پر از حوادثی است که می توان جهت روشن ساختن و توضیح کاربرد عملیات روانی ارائه کرد و از بارزترین نمونه های این جنگ در صدر اسلام انتشار خبر رحلت حضرت رسول ( ص ) که کفار این را دستاویز قرار داده و شروع به آغاز جنگ روانی بر ضد مسلمانان نموده و مدعی شدند که اسلام پایان یافته و دیگر رهبری برای آنان یافت نخواهد شد تا اینکه خلیفه اول خطبه معروف را ایراد نمود که ” هر کس محمد ( ص ) را می پرستد بداند که محمد ( ص ) مرده است و هر کس خدا را می پرستد بداند که خدا زنده است و نمی میرد و به این شکل غائله را به نفع مسلمانان تغییر داد ” و می توان نمونه های بسیاری را در تاریخ از این قبیل مثال زد اگر چه سیاستمداران روزگارهای پیشین به طور تجربی می دانستند که چه گفته ها و اعمالی انسانها را به حرکت در می آورد اما امروزه پیشرفت علم توانسته است بسیاری از نیروی خارجی را به تسخیر مخلوق بشری در آورد به گونه ای که بشر با نظم دادن آن بهتر و آسانتر اهداف خود را در این خصوص به پیش ببرد .
همچنین اگر بخواهیم تاریخچه عملیات روانی در قرن معاصر را مورد اشاره قرار دهیم از جنگ جهانی اول و دوم این اصطلاح بیشتر سر زبانها افتاد و در این جنگها ابتدا آلمانها بودند که با همان جمله معروف هیتلر که نژاد ژرمن نژاد برتر است با این ترفند توانستند ملت خود را متقاعد کنند که به جنگی تجاوزگرانه راضی شوند و در ابتدا با استفاده از همین ترفند آلمانها به پیروزیهای بزرگی نائل شدند .
خلاصه اینکه نمی توان مدعی شد که این جنگ چیز جدیدی است ، چرا که قدمت آن به قدمت تاریخ است . اختلاف ظاهری این جنگ با آنچه در گذشته وجود داشته ، تنها در وسایل مورد استفاده و کاربرد آن است و هنوز هدف آن ، تأثیر بر ذهن دشمن و از بین بردن روحیه اوست .
عملیات روانی و ابزارهای آن در دوران مدرن
پس از قرون وسطی غرب وارد دنیای مدرن میشود و در میانۀ این دو، دوران نوزایی وجود دارد. در دورۀ مدرن به یکباره همه چیز شروع به دگرگونی میکند و چنانچه مارکس میگوید «هر آنچه سخت و استوار است دود میشود و به هوا میرود.» (برمن، ۱۳۸۰، ص ۱۰۹) در این دوره که نظم نوین سیاسی آن از ۱۶۴۸ سپس از کنفرانس وستفالی رخ مینمایاند، در دورۀ روشنگری مشروعیت کلیسایی به طور کامل دود میشود و با اسطورهزدایی، روند عقلانی شدن امور آغاز میگردد.
«هستیشناسی مدرن، یکسره با هستیشناسی یونان باستان و قرون وسطی تفاوت دارد. هستیشناسی مدرن انسانگرایانه و سکولاریتی است؛ تمام جهان و طبیعت، باید تحت سیرۀ انسان قرار گیرند.
وجود هر “دیگری” خواه طبیعت، خواه متافیزیک، منوط به وجود انسان است. و انسان به “سوژۀ” کل تاریخ تبدل میشود.» . افزون بر این محرکۀ دنیای مدرن دیالکتیکی است و حاصل تز، آنتی تز؛ و سنتز٫ در این دوره است که انقلاب صنعتی و در نهایت انقلاب ارتباطات رخ میدهد و چهرۀ جهان را دگرگون مینماید. عملیات روانی نیز دیگرگون میشود و در نیمۀ قرن بیستم به یک علم تبدیل میگردد. نخستین نقطه تحول ابزاری عملیات روانی در این دوره به وجود آمدن مطبوعات است. روزنامه با در اختیار قرار گرفتن صنعت چاپ به رسانههایی تبدیل میشوند که قابلیت بالایی را در جنگها و در سازمان دهی اجتماعی دارند. اما تغییرات اصلی در عملیات روانی در جنگ جهانی اول با انتشار اعلامیهها توسط آلمانیها در ۱۹۱۵ روی میدهد که در خطوط جبهۀ انگلیسیها پخش میشود ولی بایددانست در این جنگ هنوز وسایل ارتباطی برای عملیات روانی کارآمد در اختیار نبود. پس از این انگلیسیها نیز دست به پخش اعلامیه به طور وسیع در جبهههای نبرد میزنند تا آنجا که «لوندن دورف اظهار میدارد: ما مثل خرگوشی که مسحور مار میشود افسون شده بودیم. سربازان ما درست به همان ترتیبی که دشمن میخواست فکر میکردند.» پس از این و از جنگ جهانی دوم است که به جز اعلامیه ها که اینک به طور گستردهای پخش میشدند، اولین رسانه ارتباطی با برد وسیع به کار میافتد که همانا «رادیو» است.
برای نخستین بار «بی بی سی مسئول تبلیغات رادیویی سفید (یا علنی) انگلیس شد… . آلمانیها از این سیاست زمان جنگ به قدری وحشتزده شدند که گوش دادن به رادیوهای خارجی را ممنوع و مجازات مرگ برای متخلفین تعیین کردند…. که چالش بزرگی برای انگلستان بود. در کنار بی بی سی، چند ایستگاه رادیویی به طور مخفیانه به کار پرداختند که شهروندان آلمانی را جذب میکردند» . ژاپنیها، آمریکاییها و حتی خود آلمانیها نیز از این ابزار استفاده میکردند. برای نمونه آمریکا قصد داشت تا به آلمان وانمود کند عملیات نُرماندی آغاز شده و بدینسان فرماندهان آلمانی را زیر فشار بگذارد. با پایان جنگ جهانی دوم، جهان به دو قطب تقسیم شد، در یک سو ایالات متحده و در سوی دیگر اتحاد شوروی با دو مسلک متفاوت؛ یکی لیبرال و دیگری کمونیست که هر دو نیز مرام خود را تبلیغ مینمودند و از این رو عملیات روانی پیکرهای تازه یافت. دو حریف به بمب هستهای دست یافته بودند و جنگ سرد به راه افتاده بود که سیاست بازدارندگی هستهای را به دنبال داشت. «بازدارندگی بین دو دولت «الف» و «ب» عبارت بود از قدرت تهدید از ناحیۀ «الف» علیه «ب» به منظور پیشگیری از آغاز جنگ از ناحیۀ «ب». به نحوی که در فقدان این قبیل تهدیدات «ب» بتواند به جنگ مبادرت ورزد. همچنین بازدارندگی یک اثر روانی بر دشمن داشت و او را از اندیشۀ حمله یا شروع جنگ باز میداشت. این نوع تهدید دارای پیام صریحی بود که تهدید به رنج و آسیب را انتقال میداد و موجب میشد طرف مقابل ازهرگونه اقدام خصمانهای دست بردارد.» (دئورتی و فالتزاگراف، ۱۳۸۳، ص ۶۰۱) این نخستین باری بود که عملیات روانی موجب میشد تا جنگ به وقوع نپیوندد. به واقع «تهدیدات نظامی ـ تسلیحاتی تقریباً ازمشهورترین نوع فشارها در عملیات روانی است. در این نوع تهدیدات، سعی میشود در فرایندهای بلندمدت، درگیری نظامی وجود نداشته باشد ولی طرف مقابل همیشه در شرایط جنگی بوده و توان وانرژی خود را صرف فعالیتهای نظامی کند و از دیگر بخشهای حاکمیت غافل شود.» (سبیلان اردستانی، ۱۳۸۳، ص ۳۵) در عمل نیز چنین شد و جنگ سرد بدون هیچ درگیری فاجعه بار بزرگی به پایان رسید، اگرچه در ادواری از آن دو ابر قدرت به جنگ با کشورهای کوچک پرداختند. تبلیغات و حفظ آمادگی در جنگ سرد برای برابری با دشمن نه تنها به توسعه توجه به عملیات روانی دامن زد، بلکه موجب شد تا فناوریهای مربوط به بخش نظامی بسیار پیشرفت نماید. این فناوریها در نهایت موجب شکلگیری انقلاب ارتباطات شد.
توسعه شبکه های رادیویی، تلویزیونی مخابراتی، پرتاب ماهوارههای مخابراتی و جاسوسی به فضا و توجه زیاد به آنها، به وجود آمدن اینترنت و … همه و همه به علت ترس دو هم نبرد بزرگ از نیروی نظامی یکدیگر در دوره جنگ سرد ایجاد شده و در عملیات روانی به کار گرفته شد؛ به گونهای که واسطه همین عملیات روانی با طرح دفاع استراتژیک رونالد ریگان که بیشتر به یک بلوف شبیه بود و در کل عملیات فریب را شامل میشد شوروی از ناتوانی مقابله با این طرح، به پایان رسید و اندکی بعد نیز با اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید. حال عملیات روانی از حاشیه به مرکز کشیده شده بود. با فروپاشی شوروی، ایالات متحده داعیه ایجاد نظم نوین جهانی را پیدا کرد و روند جهانی شدن آغاز گشت . در این زمان، «نظام دو قطبی منعطف» به «نظام سلسله مراتبی غیردستوری» تبدیل شد که در آن توجهات زیادی به نهادهای بین المللی معطوف گشت. اما از سوی دیگر و در ارتباط با عملیات روانی و ابزارهای آن، جنگ نامتقارن جای جنگهای متعارف کلاسیک را گرفت. جنگ نامتقارن، جنگی است که یک طرف آن بسیار قوی و طرف دیگر آن ضعیف باشد و دارای این ویژگیهاست: «فقدان تناسب معمول نظامی بین دو جبهۀ درگیر؛ تضاد منافع حیاتی دو جبهه؛ بیشترین بهرهبرداری از نقاط ضعف دشمن در جبهه قوی و به حداکثر رساندن برتریهای خودی در جبهه ضعیف؛ توجه ویژه به ابعاد روانی، عمومی و بسیج نیروها و دستیابی به اهداف راهبردی با استفاده از منابع کم و تأکید بر اصل کمترین هزینه در مقابل بیشترین بهره.» با توجه به اینکه جنگ نامتقارن در عصر اطلاعات به وقوع میپیوندند، طرف ضعیف اطلاع زیادی از برتری حریف دارد و همین عامل باعث ضعف روانی وی میگردد. درا ین نوع جنگ، بیشترین استفاده از عملیات روانی و ابزارهای بسیار پیشرفته ارتباطی و اطلاعاتی انجام میگیرد و نتیجه در نهایت از پیش مشخص است زیرا شهروندان جامعه هدف از ابتدا روحیه خود را باختهاند. در حقیقت «هدف هر عملیات روانی، ایجاد یک رضایت داوطلبانه در جامعهای است که عملیات در آن روشها و فناوریهای نفوذ روانی روی ضمیر شهروندان آن اجرا میشود.»جنگ اخیر امریکا علیه عراق را میتوان بهترین نمونه از جنگهای نامتقارن دانست که عملیات روانی آن از طریق ابزارهای نوین به اجرا گذاشته شد.

ابزارهایی چون رسانه های خبری و فشار بر شورای امنیت برای تصویب قطعنامه ۱۴۴۱ با عنوان تلاش عراق برای دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی. «به نظر میرسد جهان با مشاهده حوادث عراق، شاهد نوع جدیدی از درگیری بود که جنگ روانی نامیده میشود. در این نوع نبرد عملیات نقش واقعی نقش فرعی ایفا میکند و طرح ریزی نظامی منطبق بر سناریویی با هدف تأثیرگذاری روانی بر شهروندان آمریکایی، متحدان سیاسی، رقبا و افکارعمومی جهان تنظیم میشود. بنابراین میتوان گفت رویاروییهای مدرن بر پایه پارهای از گزارشها و روشهای شناسانه شکل میگیرد و گسترش مییابد. در نتیجه تولید اخبار در میدان نبرد (توسط واحدهای رزمی نیروهای مسلح) و درک واقعی (توسط نیروهای عملیاتی) به ابزارهای انتقالی محصولات با فناوری بالا تبدیل میشوند تا نظر مردم را تحت تأثیر قرار دهند و رضایت داوطلبانهای را برای هدایت اهداف سیاسی به دست آورند. بدینسان یکی از محصولات عملیات روانی مدرن گزارش خبری در رسانههای گروهی به شکلهای روزنامهنگارانه یا ژورنالیستی است.» پس دیده میشود که در دوره مدرن با وجود جنگ نامتقارن و تحول ابزارهای عملیات روانی طلیعه به حاشیه رفتن عملیات نظامی و در مرکز توجه قرارگرفتن عملیات روانی رخ مینمایاند.
عملیات روانی و ابزارهای آن در دوران آینده
پیش بینی اینکه در آینده عملیات روانی و ابزارهای آن چه تحول مییابند، بسیار دشوار است. با این حال و با توجه به اینکه در پایان قرن بیستم و سرآغاز قرن جدید بر اهمیت عملیات روانی افزوده شده است، میتوان گفت این علم و عمل به آن در آینده نیز اهمیت روزافزونی خواهد یافت. زیرا از یک سو فرآیند جهانی شدن طلیعهای است بر آغاز ایجاد «حکومت جهانی» که در آن همکاریهای بیش از پیش جای تخاصمات نظامی را خواهد گرفت و در آن ارزشهای لیبرالیستی فراگیر خواهد شد به طوری که افزایش بهرهوری از فناوریهای نوین ارتباطی و همهگیری اطلاعات دولتهای فدرال شده سازمانها بین این دولتها، نهادهای مدنی و شرکتهای چند ملیتی را وادار میسازد تا برای کسب منافع بیشتر به گفتوگو و در نهایت به، بهکارگیری عملیات روانی تبلیغاتی دست زند تا باکمترین هزینه بیشترین سود را به دست آورند. پس عملیات روانی نه تنها مورد بهرهبرداری این دولتهای نوین قرار خواهد گرفت بلکه سازمان و نهادهای غیردولتی نیز از آن بهره خواهند جست. از سوی دیگر، با توجه به توسعه نوینترین شیوۀ عملیات روانی، آینده میتوان چندان خوشبینانه نیز نباشد. این شیوه که «کنترل اذهان» نام دارد از طریق سامانههای مستقر در زمین، دریا و یا فضا انجام میگیرد که از اشعههای الکترومغناطیس، روانی الکترونی، صوتی، لیزری با سایر انرژیها به منظور جنگ اطلاعاتی، کنترل و نظارت بر تمایلات مردم، اشخاص و یا جمعیتها، یا کنترل اذهان آنان جهتگیری شده باشد.» این انرژیها هم اکنون درحال آزمایشهای سری هستد و همگی از علم فیزیک امواج سرچشمه میگیرند. توسعه و به کارگیری این ابزارها در آینده میتواندباعث انسداد ارادۀ انسانی در سطح از کار انداخته شدن حواس، از بین رفتن تواناییهای سیاسی، فرهنگی و هویت اجتماعی و درستکاری و کنترل آگاهی اجتماعی شوند… و سرانجام ممکن است اینگونه ابزارها باعث شوند در آینده تمامی گروههای یک جمعیت که تحت تأثیر فناوریهای کنترل اذهان قرار گرفتهاند، به اجبار در یک دمکراسی (یا هر نوع نظام سیاسی) قلابی دیگر زندگی کنند و طی آن حکومت خودشان با یک قدرت خارجی بتواند افکار سیاسی آنان را از طریق گوناگون با فناوریهای کنترل اذهان به طور گسترده شکل دهد.» بدینسان عملیات روانی میتواند در آینده به طور کامل به جنگها پایان دهد. اما در شکل بدبینانه آن منجر به بزرگی نوین انسان شود.
ویژگیهای جنگهای ناهمتراز
برای جنگ ناهمتراز مثل هر درگیری دیگر، مشخصهها و ویژگیهایی وجود دارد که میتواند به عنوان وجه افتراق و تفاوت در کاربرد و بهکارگیری شیوههای مختلف آنان در نظر گرفته شود. این ویژگیها در پی اهدافی که از نتایج جنگ ناهمتراز متصور است شکل میگیرد و اساس آن هم بر هم زدن موازنه عدم همترازی بین دو نیروی متخاصم ناهمتراز در راستای بهرهبرداری راهبرد از قابلیتهای تاکتیکی میباشد که ممکن است این رویکردها تاکتیکی باشد ولی باید تأثیر روانی آن را در سطح راهبردی جستجو کرد. این ویژگی یعنی تمرکز مداوم بر تأثیر راهبردی ویژگی اصلی و متمایز جنگ ناهمتراز است. و این شیوهها میتواند در رویکردهای جنگهای ناهمتراز مبنی بر ابتکار عمل، اقدامات غیرمنتظره، تأثیر راهبردی، فریب و غافلگیری در حوزهی فیزیکی و روانی جنگ و هدف قرار دادن ارادهی دشمن باشد. از مهمترین ویژگیهای جنگهای ناهمتراز میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: تکرارپذیری، کوتاهمدت بودن، غافلگیرانه بودن (تاکتیکی و راهبردی(، غیرقابل پیشبینی بودن، صحنهی نبرد مشخص نداشتن، نامشخصی و نامعینی جنگجویان، نداشتن ابزار و فناوری مشخص، داشتن فضای مانور زیاد، ضربه دقیق عملیاتی، داشتن واحدهای اجرایی و رزمی کوچک.
شناخت عناصر اساسی در محیط جنگ ناهمتراز
بیان ویژگیها بهطور معمول برای جامعیت بخشیدن و یا تبیین تعریف، بیان کارکرد ویژه و یا خصیصههای یک پدیده بهکار میرود و این خود مستلزم بررسی همهی ابعاد و جوانب یک شیء یا پدیده و تعمیم یافتههای حاصل از بررسی محدود به آحاد آن جامعه است. برخی از این ویژگیها به صورت مختصر و برخی مفصلتر مورد بررسی قرار گرفتهاند. اما مطلبی دیگر در تکمیل ویژگیها و خصیصههای کلی نبرد ناهمتراز، شناخت عناصر اساسی در محیط جنگ ناهمتراز میباشد که از مهمترین این عناصر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
انسان محوری
در جنگ همگون طرف قویتر متکی بر ابزار میجنگد و فناوری فوقالعادهی پیشرفته نظامی است که برتری او را در عرصه نظامی ممکن میسازد. اما در جنگ ناهمتراز قدرت خلاقانه، روحیه و تفکر انسان است که محور همهی تصمیمگیریها و نقشآفرین همهی صحنههاست.
اتکای به مردم
در دیدگاه سنتی پیروزی متعلق به ارتش بزرگتر است و تشکیل و سازماندهی ارتش بزرگتر تنها در توان طرفی است که دارای جمعیت بیشتری باشد.امروزه این نظریه اعتبار خود را از دست داده است. نیروهای مردمی مهمترین منبع دفاعی هر کشور به حساب میآیند که در امور اطلاعاتی، عملیاتی، پشتیبانی و روانی میتوانند ایفای نقش کنند. مردم با تأمین منابع ملی، موارد فیزیکی و مادی، در قالب دفاعی بسیج به عنوان نقطهی اتکا و عامل اصلی بازدارندگی در زمان صلح و در زمان جنگ به عنوان تعیین کنندهی سرنوشت جنگ وارد میدان شدهاند.
حفظ توان: حفظ توان به معنای حفظ نیروی انسانی، تجهیزات و تسلیحات مؤثر جلوگیری از نابودی مراکز ثقل و یا کاهش آسیبپذیری در این موارد است.
هم عرصهگی:جنگ ناهمتراز قابلیت حضور در همهی حوزههای مختلف را دارد و میتواند در همهی صحنهها نقشآفرینی کند. حوزهی نظامی، حوزهی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، اقتصادی، اطلاعاتی، حوزهی فناوری در سختافزار و نرمافزار.
متمرکز بر علیه موضع ویژه: در جنگ ناهمتراز با سطوح متداخل راهبردی عملیاتی و تاکتیکی روبهرو هستیم. به بیان دیگر یک اقدام تاکتیکی میتواند پیآمدهای راهبردی داشته باشد که در این نوع از جنگ باید به دنبال شناسایی و حمله به آن دسته از نقاط ضعف دشمن بود که وارد کردن ضربه به آن موجب غیرقابل تحمل شدن هزینه شود.
فرسایش: قدرت برتر به دلیل فشار افکار عمومی، هزینهی فوقالعادهی عملیات نظامی خویش با استفاده از فناوری ناچار است که جنگ را در کوتاه مدت و با قابلیت تمام کند. اما برطرف ضعیفتر برای جلب توجه افکار عمومی، تحمیل هزینههای غیرقابل تحمل به دشمن و شکستن ابهت او به دنبال طولانی کردن و فرسایشی کردن جنگ است. فرسایشی کردن جنگ برای طرف قویتر به منزلهی شکست است چراکه عدم پیروزی علیرغم داشتن قدرت ظاهری فوقالعاده، اعتبار و حیثیت او را که عامل اصلی برای حفظ هژمونی است از بین میبرد.
عدم قطعیت: از آنجا که در جنگ ناهمتراز هر مکانی صحنهی نبرد، هر انسانی یک رزمنده و هر لحظهای آغاز فرود یک ضربه، هر ابزاری یک سلاح و هر اقدام تاکتیکی میتواند دارای یک راهبردی تعیین کننده باشد. این جنگ دارای محیط عدم اطمینان کامل، پیشبینیناپذیر و برخوردار از عدم قطعیت میباشد. عدم قطعیت امکان تصمیمگیری دقیق و سریع را کاهش میدهد و پیدایش هر نوع نتیجهای را ممکن میسازد و هرچند در همهی جنگها احتمالها و ابهامها گاهی سرنوشتساز هستند اما در جنگ ناهمتراز، در حدی است که هر چیز به ظاهر غیرممکن، ممکن میشود.
بهرهگیری از جغرافیا: بهطور منطقی باید باور داشت که جغرافیای نظامی روی مسألهی رزم در آینده تأثیر بهسزایی خواهد داشت عوامل جغرافیایی را به دو طریق میتوان در جنگ ناهمتراز به عنوان عوامل برتری مورد استفاده قرار داد. استفاده از موقعیتهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی برای به خطر انداختن منافع اقتصادی، سیاسی و نظامی دشمن و متحدانش و استفاده از عوامل جهت هجوم و یا دفاع در برابر دشمن با توجه به شرایط هر منطقه و امکان بهکارگیری تاکتیکهای متناسب با آن.
جنگ اطلاعات: جنگ اطلاعاتی استفادهی تهاجمی و تدافعی از اطلاعات و سامانههای اطلاعاتی است به منظور رد، بهرهگیری، تحریف یا تخریب اطلاعات، فرآیندهای اطلاعاتی، سامانههای اطلاعاتی و شبکههای رایانهای دشمن چنین عملیاتی به منظور رسیدن به امتیازات نظامی طراحی میشود به همین سبب جایگاه ویژهای در شیوههای جنگ ناهمتراز دارد و در تقسیمبندی میان تهدیدها و جنگهای همگون آن را در تهدیدهای غیرهمگون برشمردهاند. دلیل اصلی این امر در آن است که دخالت در تصمیمسازیها از طریق سامانههای اطلاعاتی و تخریب اطلاعات صحیح و جایگزین کردن آن با اطلاعات نادرست و ایجاد فریبهای اطلاعاتی به منظور اتخاذ تصمیمهای نادرست همه و همه میتوانند همان اندازه که از سوی قدرتهای بزرگ صورت پذیرد به وسیلهی واحدهای کوچکتر نیز امکانپذیر باشد.
فریب و غافلگیری: تاریخ جنگها موارد بیشماری از طرحهای فریب و غافلگیری را بازگو میکند. مواردی که گویای این نکته است که جنگ هیچگاه از فریب و غافلگیری خالی نبوده است. اما در جنگ ناهمتراز و جنگ با یک قدرت ناهمتراز فریب و غافلگیری اهمیت فوق العادهای دارد. فریب میتواند عدم توازن قوا را به توازن وحشت مبدل سازد. به عنوان مثال سان تزو در کتاب هنر جنگ میگوید: تمام جنگها مبنی بر رؤیت هستند. وقتی با دشمن روبهرو شدی، او را به دام بینداز، گیج کن و ناگهان به او حمله کن. وقتی که دشمن خود را جمعوجور کرد و آماده رویارویی شد و یا زمانی که او قوی است از او بپرهیز.(۱۹) لیدل هارت نظریهپرداز بریتانیایی به عنوان نیازی برای کلیهی جنگها میگوید: نقطه ضعف دشمن را شناسایی کنید و با کلیهی نیروهای ممکن به آن نقاط حمله نمایید و در عین حال در مقابل خطر حملهی متقابل دشمن از نقطه ضعف خودی محافظت نمایید.
عملیات روانی: عاملان جنگ ناهمتراز برای تسهیل و تسریع در تحقق اهداف جنگ خویش از عملیات روانی بهره میگیرند. بنابراین میتوان مهمترین اهداف عملیات روانی در جنگ ناهمتراز را به شرح زیر برشمرد:
– ایجاد ترس و وحشتزدگی در نیروهای دشمن تحمیل ارادهی خود بر دشمن ، – تحریک روحیهی نیروها و فرماندهان دشمن ، – جبران کاستی در تجهیزات و فناوری نظامی از طریق عملیات روانی ، – دستکاری افکار عمومینمایش اراده و روحیهی شجاعت و تسلیمناپذیری خویش
بنابراین یکی از اهداف عملیات روانی در جنگ ناهمتراز آن است که روحیهی سلحشوری و ارادهی خللناپذیر ملت مورد تهاجم را در دفاع از کیان، هستی و موجودیت خویش به نمایش بگذارد و با بهکارگیری از راهبرد عملیات روانی در نبرد ناهمتراز ……….
امید داریم تا اینجای مطلب مورد توجه شما قرار گرفته باشد. جهت دریافت ادامه مطلب (80 صفحه) به صورت کامل WORD + PDF به لینک دریافت زیر مراجعه نمایید. براساس سیستم پایان نامه نویسی تنظیم شده است و کلیه مطالب آن دارای رفرنس میباشد که در نسخه دریافتی کلیه رفرنس ها و پاورقی ها اورده شده است.
برای دریافت pdf + word بر روی کلیدزیر ،کلیک نمایید .
قیمت: 18000تومان