مقاله استفاده از تکنولوژی اطلاعات در مقابله با جنگ نرم در فضای دیجیتال – از این مطلب میتوانید در پایان نامه و مقاله سمینار و … خود استفاده بنمایید.
مقدمه
جنگ و خونریزی، حمله و دفاع، تهدید و هزار واژه ناخوشایند دیگر، با تابش اولین پرتوهای نور خورشید به زمین، آغاز و تا آخرین پرتو باقیمانده از آن، ادامه خواهد داشت. سالهای سال است میخواهیم دنیا را با امنیت بیشتری همراه کنیم؛ انسان نیازمند خواب و خوراک و پوشاک است اما اینها بدون امنیت، طعم زندگی را تلخ و تلخی زندگی را ماندگار میکند و ماندگاری این تلخی باعث ناپایداری زندگی میشود. هرگاه موضوع امنیت مطرح است، بیدرنگ آنرا در لباسی نظامی مجسم میکنیم که با قامتی افراشته و با سلاحی مهیب ما را نشانه رفته، اما این نوع نگاه کمکم در زیر همان پرتوهای آسمان، رنگ باخته و البته بهتر است بگوییم رنگ عوض کرده است.اگر روزگاری با تیر و کمان و روزگاری با توپ و تفنگ، خانه، خانواده و یا حکومتها تهدید میشدند، امروزه با یک فیلم میتوان هویت و موجودیت ملتی را زیر سوال برد.رنگ دیگری که در این روزگار تهدیدات به خود گرفته است، حمله به زیرساختهای بنیادی کشورها است، آنهم نه با ابزار آتشین؛ بلکه با آرامترین روشها و بهسرعت حرکت جریان الکتریسیته. تهدیدات الکترونیک در فضای دیجیتال و دنیای سایبر میتواند کشورها و ملتهای امروزی که پایداری خود را بر اساس فناوری اطلاعات بنا کردهاند را بهشدت تهدید کند. این ضعف و آسیبپذیری میتواند ریشه در پایههای ناپایدار بنایی داشته باشد که هر کشور در لایههای تصمیمگیری خود، آن را بنیان میگذارد. دفاع در روزگار ما به دو دسته کلی تقسیم میشود. دسته اول همان شکل و شمایل قدیمی را دارد؛ یعنی با سلاح و سرباز و لشکر معنا میگیرد که آنرا دفاع عامل گویند و با تهدیدات عینی و نظامی مقابله میکند. البته امروزه بسیاری از تهدیدات و روشهای حمله دیگر نظامی نیست، بیماریهای مختلفی که گهگاه توسط کشورهای صاحب فناوری پزشکی در کشورهای دیگر شیوع پیدا میکند، نمونه خوبی برای این نوع تهدیدات هستند. داشتن برنامهای برای هماهنگی تمام دستگاههای اجرایی و دفاعی که بتوانند در مواقع بحران و حتی پیش از آن به مقوله جنگ نرم بپردازند، بیشک اهمیتی کمتر از صنایع موشکسازی ندارد و در این موضوع که آن را دفاع غیرعامل مینامند، بسیاری کشورها از جمله کشور ما دارای سازمان و سازماندهی خاصی است و موضوع رایانه و فضای سایبر نیز از این قاعده جدا نیست.
در جنگ بین کشورها در جهان کنونی، توانایی تأثیر گذاشتن بر روحیه و روان نیروهـــای نظامی ومردم کشور مقابل با استفاده از اطلاعات وتکنولوژی مدرن ، می تواند عامل اصلی پیروزی باشد.در جنگ وجود اطلاعات کامل دقیق و روشن از دشمن ،کمک مناسبی جهت ایجاد یک جنگ روانی در میان نیروهای نظامی وعوامل پشتیبانی دشمن میباشد. ازآنجاکه جنگ یک پدیدهی اجتماعی است؛ طرفهای درگیر در آن مختار دراستفاده از هر نوع وسیلهی دفاعی از جمله سیستمهای اطلاعاتی وتکنولوژی میباشند وکاملاً روشن است که استفاده از این امکانات جهت غلبه(فیزیکی و روانی)بر طرف مقابل می باشد.جهان رو به سویی نهاده که شاید به جرأت بتوان گفت که در عملیات های نظامی آینده وجود سلاح کارآیی چندانی داشته باشد وآنچه که نتیجه جنگ را مشخص خواهد نمود، وجود اطلاعات و سیستمهای دریافت ونشر آن مانند رایانه ها ، اینترنت ودر یک کلام تکنولوژی روز است.تکنولوژی می تواند اطلاعات کامل ودقیقی ارایه دهد و این اطلاعات در ایجاد یک جنگ روانی تمام عیار مورد استفاده قرار گیرد.
جنگ چیست:
جنگ را باید یک پدیدهی اجتماعی دانست که قدمت آن به اندازه حیات انسان است، جنگ همزاد بشر میباشد .گویا بشر نمی تواند این بلا را از سر خود دورکند.بدون جنگ زندگی سخت،کسل کننده و یکنواخت خواهد بود.از دیدگاه جامعه شناسان کنشهایمتقابلاجتماعی به دوصورت ظاهر می گردد:
الف)کنشهای متقابل پیوسته.
ب)کنشهای متقابل ناپیوسته.
نوع اول این کنشها به همکاری و یگانگی ونوع دوم به رقابت،ستیز،سبقت وکشمکش منجر می شود در تعریف از جنگ نظر واحدی بین اندیشمندان وصاحب نظران وجود ندارد؛ولی آنچه که از مجموع تعاریف استنباط می شود در قالب زیر بیان میگردد:
جنگ یک پدیدهی اجتماعی همراه با خشونت وستیز بین گروه های سازمان یافته میباشد که طرفهای درگیردرآن ، از تکنولوژی روز وتوان وقدرت خود برای غلبهی(فیزیکی و روانی) بر طرفهای دیگر استفادهمینمایند.
آنچه که در تعریف فوق بیشتر از همه مورد نظر است عبارتند از:1- استفاده از تکنولوژی روز (سیستمهای اطلاعاتی)است که معمولاًدر جنگ ها سعی براین است که بالاترین وپیشرفته ترین دستآوردهای بشری، برای غلبه بر حریف مورد استفاده قرار گیرد و معمولاً هم بدین گونه بوده است.بسیاری از پیشرفت های بشر مرهون جنگ و سلطه طلبی انسانها است.
غلبه روانی بر دشمن می باشد؛ در یک جنگ روانی تمام عیار می بایست اطلاعات درست، صحیح و کاملی وجود داشته باشد تا متخصصان جنگ های روانی با بهکارگیری این اطلاعات، به موقع بتوانند در تضعیف روحیهی دشمن مؤثر باشند.به عبارت دیگر یک عملیات روانی موفق وابسته به اطلاعات دقیق و درست است.
جنگ روانی :
اعتقاد بر این است که مورخ و تحلیل گر نظامی بریتانیایی «فولر»اولین کسی است که این اصطلاح را در سال 1920.م به کار برد. اقدامهای نهفته در دل این اصطلاح سابقه باستانی دارد. فولر بیان می کند که: «وسایل سنتی جنگ؛ ممکن است جای خود را به جنگ روانی ناب بدهد که در آن از سلاح استفاده نمی شود بلکه زایل کردن خرد انسانها بهوسیله نفوذ در اراده آنها می باشد.»
آنچه مسلم شده این است که اصطلاح « جنگ روانی » در جنگ جهانی دوم و در آمریکا رواج پیدا نمود و از آن به بعد اندیشمندان سعی نمودند که تعاریفی از جنگ روانی ارایه نمایندکه تعدادی از این تعاریف عبارتند از:
جنگ روانی عبارت است از: (( مجموعه اقداماتی که برای ضعیف نمودن روحیهی دشمن و تأثیر در عواطف و عقاید او، در جهت پشتیبانی هدفهایی که از طریق عملیات رزمی تعقیب میشود . )) در تعریف دیگری از جنگ روانی آنرا وسیله ای غیرکشنده میدانند جهت تأثیرگذاری بر روان مردم کشور وهدف آن سست نمودن اراده جنگیدن افراد دشمن. تأثیرگذاری عملیات روانی بر روی نگرش و رفتار مخاطبان بی طرف ، خودی و دشمن میباشد وجهت آن دستیابی به اهداف سیاسی و نظامیاست.صلاح نصر نویسندهی مصری نیز، جنگ روانی را این چنین تعریف می نماید: «جنگ روانی همان جنگ عقیده و کلمه است؛ خواه به صورت مخفی،آشکار و یا ترکیبی باشد،اساساً سلاحی است که به انسان و عقل او توجه دارد و هر گاه امکان برقراری ارتباط عاطفی با مخاطب را داشته باشد می تواند به اعماق او نفوذ نماید . »اما آنچه از تعاریف اکثریت اندیشمندان در حیطهی جنگ روانی، میتوان به عنوان نقاط مشترک بیان کرد عبارت است از: عملیات روانی (جنگ روانی ) مجموعه اقداماتی است در جهت کاهش،تضعیف و یا از بین بردن روحیه و توان جنگی نیروهای نظامی و مردم طرف مقابل (دشمن).
عملیات روانی می تواند در قالب های سیاسی،فرهنگی،اقتصادی،اجتماعی و نظامی ظاهر گردد، اما نمود این عملیات در بعد نظامی سریعتر و بیشتر است.عملیات نظامی از این حیث که یک تقابل ناپیوسته اجتماعی مستقیممیباشد ظاهر شدن عملیات روانی در آن از سایر ابعاد سریعتر می باشد.در رویارویی دو گروه متقابل نتیجه نمی تواند از دو حالت بیرونباشد:
اول: پیروزی . دوم: شکست یکی از دو طرف منازعه.
آنچه مسلم است این که عملیات روانی در غلبه بر حریف مؤثر است و استفاده کننده از این روش می تواند خود را در جایگاهی فراتر و بالاتر از طرف مقابلببیند.برای اینکه عملیات روانی نتایج قابل قبولی داشته باشد می بایست چهار مرحله را طینماید
1-داشتن هدف : آغاز هر کاری باید برای رسیدن به هـدف یا اهـداف خاصی باشد؛حال می تواند کوتاه مدت و یا بلندمدت باشند. اما آنچه که مهم می نماید نوع هدف است؛نوع هدف در جنگ روانی در چگونگی استفاده از ابزار و قواعد و روشهای جنگ روانی تأثیر دارد. به عنوان مثال هدف سیاسی در جنگ روانی؛ ابزار،قواعد و تکنیک های خاص خود را می طلبد.
2- طرح ریزی(تدوین): در این مرحله از عملیات روانی دسترسی به اطلاعات و داشتن اطلاعات درست و به موقع می تواند بسیار مفید به فایده باشد، بهطوریکه بر اساس این اطلاعات می توان نقاط قوت و ضعف دشمن را شناسایی نمود و سعی در تضعیف نقاط قوت دشمن و ضربه زدن به او از نقاط ضعف باشیم. بر مبنای اطلاعات در طرح ریزی می توان عوامل تهدید کننده را شناسایی کرد، از فرصتها به نحو احسن استفاده نمود و در گسترش فعالیت ها و متنوع نمودن آنها درجهت جنگ روانی سود جست. در این مرحله می توان شیوه های مصون ماندن از حملات دشمن را نیز مطالعه و شناسایی نمود و از جنگ های روانی دشمن بر ضد نیروهای خودی جلوگیریکرد.
3-اجرا: مرحـلهی عملیاتی نمـودن جنگ روانی است. می بایست بر مبنای سـاختـارهایی که طراحی وتدوین شده اند طوری عمل شود که ایجاد جنگ روانی در بین نیروهای دشمن ، بتواند نتایج مطلوب ما را بهوجود آورد و ما را به هدف نهایی نزدیک نماید.در این مرحله باید بتوانیم با عملیات روانی جنگ را در مسیر مورد نظر خود هدایت کنیم و با تضعیف روحیه و توان رزمی دشمن و نیروهای پشتیبانی او ، جنگ را به نفع خود به پایان ببریم.
4-کنترل پیامدها: هر فرآیندی برای تداوم و تکامل خود نیازمند ارزیابی و تجدیدنظر در طرحها و چگونگی اجـرای روشها و اهـداف می باشـد. جنـگ روانی نیز از ایـن مقـولـه نمی تواند بی نیاز باشد. در جنگ روانی جهت کنترل پیامدها باید در تمامی مراحل کار،نظارت همراه مراقبت بهکارگرفته شود زیرا این کار باعث تکامل و تداوم جنگ روانی خواهدشد. همچنین ارزیابی بعدازجنگ نیز نقاط قوت وضعف عملیات روانی را مشخص خواهد نمود.
تعاریف نظری مفاهیم:
انواع سطوح عملیات روانی:
الف)عملیات روانی استراتژیک:
معمولاً این عملیات دارای اهداف بلندمدت است و مناطق و تأسیسات استراتژیک دشمن که حیات وی به نوعی وابسته به آنهاست در عملیات مطرح می شود. در این عملیات باید سعی شود در درجه اول بر روحیهی مردم و بعد بر روحیهی نیروهای نظامی دشمن تأثیر گذاشت.
تأثیر گذاری بر روحیهی مردم می تواند آنها را به شورش علیه دولت متبوع سوق دهد و تأثیر گذاری بر نیروهای نظامی می تواند در کاهش قدرت فیزیکی این نیروها جلوه نماید.در این عملیات می توان از حمله های هوایی جهت رسیدن به اهداف فوق سود جست.به عنوان مثال حملهی دولت آمریکا به هیروشیما در جنگ جهانی دوم و حملهی هوایی به هدفهای استراتژیک یوگسلاوی به پایان دادن زودهنگام جنگ کمک نمود
ب)عملیات روانی تاکتیکی:
این عملیات به صورت مستقیم بر روحیهی نظامیان درگیر در جنگ تأثیر می گذارد و باعث در هم شکستن روحیه ، اراده و توان رزمی نیروهای طرف مقابل و عوامل پشتیبانی آنها خواهد شد.در این عملیات می توان به دو روش عمل نمود:
1) با ارسال پیامهای رادیویی و تلویزیونی و پرتاب اعلامیه ها و برشورهای تبلیغاتی جهت تضعیف روحیهی دشمن عمل کرد.
به عنوان مثال؛در جنگ اخیر آمریکا علیه عراق، آمریکا از تمامی شیوههای بالا برای کاهش و تضعیف روحیه و اراده جنگی سربازان عراق استفاده نمود، بهطوریکه بسیاری از سربازان عراقی از جبهه فرار نموده و آنهایی هم که درگیر جنگ بودند با بیرون آوردن پیراهن سفید خود و گرفتن آن بالای سر تسلیم نیروهای آمریکایی شدند و در نهایت جنگ با شکست عراقی ها و فرار صدام در ظرف 20 روز به پایان رسید.
2) همچنین حملات وسیع و پی در پی زمینی،هوایی و دریایی بهطوریکه بتواند قدرت دفاع و مقابله به مثل را از دشمن سلب نماید، می تواند بهصورت مستقیم روحیهی دشمن را تضعیف کند. به عنوان مثال: حملات شدید هوایی متفقین در جنگ دوم خلیج فارس که 38 روز به طول انجامید موجب شد روحیهی مبارزه طلبی نیروهای عراقی تنزل یابد. بهطوریکه حدود 60 هزار سرباز عراقی(تقریباً 40 درصد) از خدمت گریختند و بسیاری از نیروها نیز که باقی مانده بودند پس از جنگ اقرار نمودند که خود را آماده فرار کرده بودندیعنی آمادگی و روحیهی جنگی وجود نداشت از 62 هزار اسیر عراقی تنها 640 نفر به کمکهای پزشکی احتیاج داشتند.
ج) عملیات روانی تحکیمی:
این عملیات معمولاً در مناطق آزاد شده و یا تسخیر شده صورت میگیرد؛ در این عملیات باید بتوان محیط واقعی را برای مردم و ساکنین این مناطق بازسازی نمود، تا بهاین وسیله ادراک آنها را از موقعیت تغییر داد .به عنوان مثال می توان با اظهار دوستی و دلسوزی روحیه و ادراک آنها را به نفع خود عوض کرد.
در این عملیات می بایست اطلاعات دقیقی از شیوهی زندگی ، وسایل حیاتی و روحیهی مردم این مناطق کسب نمود و بعد بر مبنای این اطلاعات طرح ریزی جامعی داشت.اصولاً باید بتوان خواسته های خود را با هر طریق ممکن به دشمن و مردم این مناطق بقبولاند وآنها را به پذیرش مطالبات خود وادار نمود و از این مناطق جهت حملات و هدفهای بعدی استفاده بهینه کرد.
در یک گفتمان کلی می توان بیان نمود که هر سه سطح عملیات روانی به شدت به وجود اطلاعات وابسته می باشد؛ اطلاعاتی که دقیق و درست باشد و بتواند آگاهی کاملی از وضعیت های استراتژیکی دشمن ، نیروهای رزمی ، پشتیبانی ، تکنولوژی ، فناوری و مردم نواحی درگیر در جنگ دشمن در اختیار متخصصان جنگ های روانی خودی قراردهد.وجود اطلاعات از مواضع ، استحکامات ، روحیهی دفاعی، جنگی و توان عملیات نظامی دشمن و خودی به نیروهای جنگهای روانی این توان را خواهد داد که در تضعیف روحیهی دشمن در هر سه طریق عملیات های روانی موفق و پیروز باشند و از طرف دیگر بتوانند با دادن روحیه به نیروهای خودی از جنگ های روانی دشمن به این نیروهابکاهند.

اطلاعات چیست:
جامعه بشری برپایهی اطلاعات استقراریافته است ،آدمی جهت تجزیه وتحلیل درست مسایل می بایست اطلاعـات دقیقی از آنچه در پیرامـونش می گذرد داشتهباشد. اطلاعات ، مهمترین و تـداوم یابنـده تـریـن منبع مورد استفـاده در تمـامی علوم و فنون در عرصـه هـای گوناگون زندگی است.شناخت روشن و دقیق از اطلاعات موجود در جامعه می تواند به ما در پیشبرد اهداف کمک نماید. اطلاعات در لغت به معنی خبرها ، آگاهی و دانستنی ها می باشد.ولی در اصطلاح خبرهایی که بررسی و تأیید شده باشد را می گویند.پس باید گفت که عـامل پیروزی در عمـلیات ها (نظامی ــ روانی) دستیـابی به اطلاعـات می باشد ؛ اطلاعاتی که درست و دقیق باشد. هر نیروی نظامی (هر کشوری) که در مدیریت تولید ، جذب و انتقال اطلاعات از سرعت بیشتری برخوردار است ؛ در اتخاذ تدابیر برنامه ریزی جهت تأثیر گذاشتن بر دشمن و عوامل پشتیبانی آنها (همچنین تأثیرگذاری بر مردم خود) از شتاب بیشتری برخوردار خواهد بود.
اطلاعات می بایست دارای ویژگیهای زیر باشد:
1-دارای عمق باشد یعنی سطحی نباشد.
2-به روز باشد.
3-دارای صحت ودرستی باشد.
4-دارای هدف وجهت باشد. اطلاعاتی که هدف گیری و جهت دقیقی دارد وبرای هدف خاصی تهیه میشود همانند یک سلاح با هدف گیری دقیق مهم است.
5-دارای ابعاد سیاسی ، نظامی ، فرهنگی ، اقتصادی ، اجتماعی و…باشد.
اطلاعات جنگ روانی:
مجموعه اطلاعاتی که از جمع آوری، ارزیابی ، مقایسه وتحلیل اطلاعات مربوط به نظریات ، طرز برخوردها ، عقاید ،حساسیت ها ورفتارهای ارادی وغیرارادی که شخصیت گروهی را که تبلیغات وابزارغیرکشنده دیگرباید به آنها اثر کند، نتیجه گیری میشود. به عبارت ساده تر باید گفت اطلاعات جنگ روانی عبارت است از: مجموعه دستآوردهایی که از طرق مختلف جمع آوری شده (اخبار، گزارشها، شایعهها و…) و مورد ارزیابی ، مقایسه و تحلیل قرار می گیرد تا بدان وسیله بتوان قدرت رزمی دشمن را تضعیف نمود و روحیهی جنگی آنها را کاهش داد ، از طرفی بتوان پیروزی و غلبه خود را تثبیت کرد.«سن تزو» در مورد گردآوری اطلاعات از دشمن می گوید:
(( در یک جنگ باید از دشمن تا جای امکان اطلاعات درست کسب نمود ؛ در این صورت است که ما می توانیم اراده خود را بر دشمن تحمیل نماییم و دشمن را وادار به پراکنده شدن کنیم. 7))
آنچه که مهم می نماید و سبب به دست آوردن اطلاعات می گردد(( ارتباطات)) است. ارتباط باعث انتقال اطلاعات نیز می گردد. در تبادل اطلاعات، انسان از خود و هم نوعان خود ومحیط پیرامونش می تواند اطلاعات کسب نماید.در اهمیت اطلاعات ناچیز وبی اهمیت بودن مطرح نیست و اطلاعات هر چند جزیی و کم اهمیت باشد بعد از بررسی و ویرایش می تواند در پیش برد اهداف جنگ روانی (نظامی) مورد استفاده قرار گیرد.باید سعی شود تاجایی که ممکن است اخبار بدون واسطه و بدون تأخیر و در زمان مناسب برای بررسی وتحلیل گردآوری گردد ، در این صورت ممکن است متخصصان عملیات های روانی با تکیه بر دانش واطلاعات ذهنی خود عملیاتی را طراحی نمایند.واین مسأله بیشتر از آنکه بتواند باعث تضعیف دشمن گردد ممکن است بهعنوان حربه ایی در دست متخصصین جنگ های روانی دشمن قرار گیرد و بر ضد خود (نیروهای خودی) استفاده شود.
«سن تزو» در این مورد میگوید: «اگراز نیروی دشمن ونیروی خودی اطلاعات کافی داشته باشی صد جنگ هم نباید تو را بترساند. اگر خودت را بشناسی اما دشمنت را نشناسی در مقابل هر پیروزی یک شکست رامتحمل خواهی شد.اما اگر نه خود و نه دشمن را نشناسی ، یک احمق بیش نیستی و در جنگ شکست خواهیخورد. »
هدف از گرد آوری اطلاعات:
هدف گرد آوری اطلاعات ارزیابی کلیهی موضوعات معقول میباشد، نه فقط همان فرضیه ایی که معقول به نظر می رسد، در مواقعی بررسی گزارشهایی که قبلاً مورد استفاده قرارنگرفته اند ،تحلیل گر اطلاعات را به واحد جدیدی هدایتمینماید. در ارزیابی کلیهی مفروضات معقول و با تکیه بر گزارشهایی که بیاهمیت جلوه نمودهاند، می توان راه معقولی به بدست آورد. هدف از گردآوری اطلاعات از طرف مقابل میباید مشخص گردد تا عوامل بتوانند کلیهی اطلاعات پیرامون و منتهی به آن هدف و دشمن را تهیه نمایند و تحلیل گران اطلاعات برای جنگ روانی و عملیات های روانی بهترین فرضیه عقلی را در جهت ضربه زدن و تضعیف روحیه و روان دشمن ارایه دهند.
نقش و ضرورت وجودی اطلاعات در عملیات روانی:
اطلاعات محصول مشاهده و ادراک است وارزش آن با توجه به شناختی است که از هدف (دشمن) به طرف مقابل می دهد.در دریافت اطلاعات چهار حالت پیش می آید که عبارتند از :
1)اطلاعات قبلی را افزایش می دهد و یا آنها را تصدیق می نماید.
2)به دانش ما دربارهی موضوعی خاص (روحیه دشمن) می افزاید.
3) به علم ما دربارهی چند موضوع (روحیه دشمن، توان رزمی و پشتیبانی، نیروهای خودی و…) می افزاید.
4)یک حوزه جدید دانش به وجود میآورد .
نقش اطلاعات در جنگ به خصوص جنگ روانی نقشی حیاتی و اساسیاست، هر چه اطلاعات در اختیار متخصصان دقیق تر، سیستماتیک تر و منسجم تر باشد، آنها بهتر می توانندهدف را مورد اصابت قرار دهند.
نوع اطلاعات، منابع وکانالهای اطلاع رسانی از جمله مهمترین مسایلیاست که در طرحهای جنگ روانی مورد توجه قرار می گیرد، ضرورت وجودی اطلاعات زمانی بیشتر احساس می شود که هنگام اجرای یک طرح تدوین شده متخصصان و مجریان جنگهای روانی ناگزیر باشند چند طرح پوششی و کمکی را برای پشتیبانی از طرح اول ، تدوین و اجرا نمایند.در این مورد گرد آوری اطلاعات هرچند جزیی وناچیز می تواند در پیروزی و موفقیت طرح اصلی نقش بسیار مهمی داشته باشد. این اطلاعات که به منظور پشتیبانی از طرح اصلی گردآوری می شوند در مواقعی خاص اسباب گمراهی دشمن را نیز می توانند فراهمنمایند بهاین منظور جمع آوری و ارتباط اطلاعاتی با فرماندهان نظامی، سیاستمداران و تمامی کسانیکه می توانند در پیشبرد اهداف یاری کننده باشند لازم و از ضروریات یک جنگ روانی است.
تکنولوژی اطلاعاتی:
درحال حاضر جهان دارای تکنولوژی (تجهیزات و امکانات)بسیار پیچیده و پیشرفتهای است که هر روز نیز بر میزان این پیشرفت ها و پیچیدگی ها افزون میگردد. امروزه تکنولوژی در همهی ابعاد یک جامعه خصوصاً نظامیان آن نفوذ نموده است،در وجود جنگ میان دو کشور،قدرتی برنده و پیروز است که از تکنولوژی برتر و اطلاعات بیشتر سود جوید. جنگ در جهان کنونی نمیتواند آزمایش تلقی شود ، جنگ واقعیتی است که در صورت وارد شدن در آن وجود تکنولوژی برتر و اطلاعات کامل تر میتواند به پیروزی بیانجامد. تجهیزات و امکاناتی که امروزه در جهان مورد استفاده قرارمیگیرد، بی شک تجهیزات اطلاعاتی مانند ماهواره های جاسوسی و اطلاعاتی فوق پیشرفته،هواپیماهای بدون سرنشین برای انجام مأموریتهای جاسوسی،شبکه های مخابراتی ودیجیتالی وازهمه مهمتر شبکه های رایانه ای و اینترنتی است که تمامی اطلاعات ارسالی از سوی تجهیزات فوق را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و در آن واحدمورد استفاده کاربران قرار می دهد.
ـ ذکر این نکته ضروری است که تکنولوژی برتر دنیای امروز سیستمهای کامپیوتری می باشد و نام تکنولوژی اطلاعاتی بدون وجود این تکنولوژی بی معنی است ،و این وادی دیگری است که در آن دنیایی از اطلاعات به چشم می خورد.«پرفسور جان اریکسون»* در مورد نقش کامپیوترهاواطلاعات در جنگ روانی و فیزیکی بیان می کند که: « عملیات نظامی(روانی)مدرن با سلاح سروکار ندارد.آنها با اطلاعات،دستور و نظارت سروکار دارند.اطلاعات کارها را انجام می دهد،اطلاعات سلاحهـا را شـلـیک می کنـد،اطلاعـات به دیـگران می گویـدکـه به کجا بـرونـد و اگر میخواهید دنیا را خلع سلاح نمایید آنها را ازدست کامپیوترها نجاتدهید. ». تحلیلگران نظامی معتقدند که در جنگ های اطلاعاتی و روانی اگر شبکه های رایانه ای و اطلاعاتی از کار بیفتد،نیروهای نظامی کشورهایی که از این تکنولوژی استفاده مینمایند حتی قادر نخواهند بود جابجاشوند،غذا بخورند،بهطرف دشمن شلیک کنند و به عبارت ساده تر همه چیز فلج شده و از کار می افتد. جنگ های آینده اساساً با تکنولوژی اطلاعات سرو کار دارند. این تکنولوژی در سلاحهای هوشمند مانند موشک های کروز، سلاح های زمین به هوا با قدرت قفل نمودن روی هدف،تجهیزات و ضد تجهیزات الکترونیک و تجهیزات کامپیوتری بهکار می رود و رفته است.
اطلاعات هستهی مرکزی امور نظامی مدرن است. بهعنوان مثال : موشکهای اگزوست که در جنگ فالکلند بهکار گرفته شد دارای چنین فناوری بوده اند. سرعت، دقت، دامنـهی برد و توانایی هـای پروازی این سـلاح ها آنها را عمـلاً از مقابلهی دشمن مصون نگه می دارد.امروزه در مسایل نظامی میلیاردها دلار خرج تقویت و راه اندازی سطوح شناسایی و ارتباط شبکه های دفاعی و رایانه ای میشود. وجود این تکنولوژی سرعت را در کلیهی مراحل عملیاتهای روانی و فیزیکی بالا می برد.
جنگ نرم
جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسیاری در علوم سیاسی و نظامی می باشد. در علوم نظامی از واژه هایی مانند جنگ روانی یا عملیات روانی استفاده می شود و در علوم سیاسی می توان به واژه هایی چون براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین و اخیراً به واژه انقلاب رنگین اشاره کرد.
در تمامی اصطلاحات بالاهدف مشترک تحمیل اراده گروهی بر گروه دیگر بدون استفاده از راه های نظامی است. امروزه به واسطه رشد روزافزون وسایل ارتباط جمعی از قبیل اینترنت و ماهواره معادلات گذشته در تنظیم روابط بین کشورها تا حدود زیادی به هم خورده و جای خود را به معادلات جدیدی سپرده و به کارگیری مستقیم زور برای رسیدن به هدف جای خود را به شیوه های نوین القاء تفکرات برای مداخله در امور داخلی کشورها داده است. هر چند از وضع اصطلاح قدرت نرم و جنگ نرم مدت طولانی نمی گذرد ولی در واقع این فرایند از نخستین روزهای حیات اجتماعی بشر وجود داشته است و اعمالگران قدرت در کنار شکل سخت خود؛ از روش های نرم ولی ژرف هم برای تاثیرگذاری بهره می برده اند. اصولاجنگ هایی که از نوع نظامی است و از وسایل و ادوات نظامی در آن استفاده می شود، به عنوان جنگ سخت مشهور است. ولی اگر در این جنگ از وسایل و ادوات و کالاهای فکری و فرهنگی استفاده شود، اصطلاحاً به آن جنگ نرم اطلاق می کنند. بنابراین شاخصه جنگ نرم، استفاده از ابزارهای فکری و فرهنگی است. برای جنگ نرم اصطلاحات مختلفی وضع شده است. آنچه با عنوان جنگ نرم مطرح می شود در ادبیات غرب بیشتر به قدرت نرم شناخته شده است. بنابراین، واژه جنگ نرم [1]در برابر جنگ سخت [2]کاربرد دارد. البته گاهی به جای جنگ از واژه های تهدید یا قدرت استفاده می شود ولی در نهایت معمولابه یک مفهوم ختم می شود. نظریه جنگ نرم طی دهه های اخیر وارد ادبیات سیاسی شده است.
مهمترین ویژگی جنگ نرم، (به ویژه با ورود اینترنت و گسترش آن) کاهش خونریزی و تلفات انسانی است. به طوری که در مقاطع تاریخی قرن حاضر موارد متعددی داریم که مناقشه ها و تنش ها بدون خونریزی (به هر حال به سود یک طرف) پایان گرفته، رژیم هایی عوض شده و یا شبه انقلاب هایی بدون خشونت شکل گرفته است.
به علاوه، جنگ نرم باعث کوتاه تر شدن جنگ ها و برخوردهای فیزیکی و در نتیجه کمتر شدن هزینه های مالی ارتش ها و جنگ ها شده است. در نهایت برنده جنگ، بازیگرانی هستند که بیشترین بهره را از ابزارهای جنگ نرم و شیوه های آن ببرند. به طور کلی جنگ نرم در برابر جنگ سخت در حقیقت شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانه ای است که جامعه هدف یا گروه هدف را نشانه می گیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش، رقیب را به انفعال یا شکست وامی دارد.نگاهی به گذشته جنگ نرم نشان می دهد که در طول تاریخ بشر، از همان ابتدا که جنگ سخت آغاز شد، عملیات روانی یا جنگ نرم نیز صورت می گرفته تا از شورش هایی که در مناطق تسخیر شده به وجود می آمده، جلوگیری شود. هر حرکتی که روحیه یک ملت را هدف گیرد، عملیات و جنگ نرم و نوعی اعمال قدرت نرم است.
اولین کسی که روی این مسئله کا رکرده است، «سان تزو» است که در کتاب «هنر جنگ» نکته ای را مطرح می کند و می گوید: «می شود جنگید، اما مهم ترین کار این است که شما در یک نبرد بدون جنگ، پیروزی را به دست بیاورید!» چیزی که او مد نظر قرارداده، همان عملیات روانی و جنگ نرم است. باید به استراتژی های رقیب و روحیه او حمله کرد؛ به گونه ای که آنها بپذیرند که شکست خواهند خورد. اگر کسی در ذهنش بپذیرد که شکست می خورد، حتما در دنیای واقع نیز شکست خواهد خورد. زیرا آنچه فرد را به مقاومت تشویق می کند، روحیه است.
در یک تعریف کامل تر می توان گفت، جنگ نرم یک اقدام پیچیده و پنهان متشکل از عملیات های سیاسی، فرهنگی و اطلاعاتی توسط قدرت های بزرگ جهان برای ایجاد تغییرات دلخواه و مطلوب در کشورهای هدف است و هدف از این جنگ، ایجاد تغییر در ارزش ها و فرهنگ های ملت ها است تا علاقه و نوع رفتار آنها را چه از نظر سیاسی چه فرهنگی و چه اجتماعی به سمت رفتار مطلوب خود تغییر دهند تا ملت های هدف درست همان چیزی را بخواهند که مد نظر قدرت های بزرگ است.
انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) مهمترین حرکت سرنوشت ساز در طول تاریخ ایران بوده و منافع کشورهای استعماری را در منطقه به خطر انداخته است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی دشمنانی که سال ها برای جلو گیری از گسترش اسلامی تلاش کرده بودند به ناگاه با انقلابی عظیم با هویت اسلامی آن هم اسلام ناب محمدی روبرو شدند و از تمام ظرفیت های خود برابر براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی استفاده کردند که حمایت از جریانات جدایی طلبانه، منافقین داخلی و جنگ تحمیلی از جمله این اقدامات بوده است. اما از آنجا که این رویکرد نتوانست برای آنها فایده ای داشته باشد به ناچار استراتژی خود را تغییر دادند. هم اکنون استراتژی آمریکا برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی مبتنی بر اقدامات غیرنظامی و نرم در کنار تهدید به اقدام نظامی است.
پدیده جنگ نرم که هم اکنون به عنوان پروژه ای عظیم علیه جمهوری اسلامی ایران در حال تدوین و اجراست در شاخص هایی مانند ایجاد نابسامانی اقتصادی، شکل دادن به نارضایتی در جامعه، تاسیس سازمان های غیردولتی با اهداف خاص و در حجم گسترده، جنگ رسانه ای، عملیات روانی برای ناکارآمد جلوه دادن دستگاه اداری و اجرایی دولت، تضعیف حاکمیت از طریق روش های مدنی و ایجاد ناتوی فرهنگی متبلور می شود. شایعه سازی، دروغپراکنی وتلاش برای باور پذیری شایعه و دروغ از طریق تواتر و تکرار و همچنین اهانت ،ترور شخصیت ،سبک شمردن و تحقیر پیامبران الهی و پیروان آنان از جمله موضوعاتی است که رویکرد سران اردوگاه نظام سلطه علیه جوامع بشری به تهدید وجنگ نرم را نشان میدهد.
کفار ومنافقین در عرصه رویارویی با پیامبر اسلام (ص) از طریق برخوردهای توهین آمیز ،تمسخر، دروغ پراکنی، تحریف واقعیتها و جابجایی حق و باطل برای شکستن عزت و قداست ایشان و به منظور دور کردن پیروان از ایشان و در نتیجه ایجاد ضعف وسستی در اردوگاه مسلمانان نیز اقدام کردهاند که رویکرد دشمنان اسلام در رویارویی با مسلمانان بر جنگ نرم تمرکز داشته و این رویکرد و روش همواره مورد توجه دشمنان اسلام علیه جوامع اسلامی بوده است، اما در دوران معاصر به دلیل پیچیدگیها وتحولات اجتماعی این رویکرد با ظرافت و پیچیدگی های خاص خود دنبال می شود. بر این اساس ضمن اینکه میتوان گفت رویکرد تهدید و جنگ نرم سابقه تاریخی داشته و دردوران معاصر هم سران کاخ سفید با تمرکز بر تفکر لیبرال دموکراسی و تلاش برای غلبه آن همواره این رویکرد را علیه جوامع اسلامی مورد توجه قرار داده اند که تشکیل کمیته خطر جاری در دهه 60 میلادی و مجموعه های مشابه و فعالیت های همه جانبه این مراکز به ویژه راه اندازی صدها اتاق فکر و عملیات روانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در این راستا قابل بررسی وتحلیل است.
البته طرح مجدد وباز خوانی قدرت نرم و مولفه های آن که رابطه معنا داری با تهدید و جنگ نرم دارد در دو دهه گذشته توسط جوزف نای عضو با نفوذ شورای روابط خارجی امریکا وارد ادبیات سیاسی-امنیتی شده است. او با اشاره به تاثیر بیش از پیش عوامل اقتصادی ،آموزش و فن آوری بر قدرت در دنیایی کنونی و تغییر منابع قدرت در قرن 21 به نقشآفرینی اطلاعات در تعامل کشورها با همدیگر و نقش دانش در ایجاد و تقویت جایگاه و موقعیت ممتاز و مسلط یک کشور اشاره نمود و بر شیوه جدید تسلط بر کشورها با تمرکز بر اقناع تاکید کرد. بدین معنا که تمرکز بر مولفه های نرم افزارانه و توانایی تغییر رفتار دولت ها و جوامع مورد توجه و وارد نمودن دیگران به آنچه آنان می خواهند و توانایی برای همراه سازی افکار عمومی اولویت تسلط بر فرهنگ و تغییر نگرش ها و باورها از ره اورد های این رویکرد است که در دو دهه اخیر به صورت سیستمی مورد توجه قرار گرفته است.
شیوههای استفاده ازجنگ نرم
جنگ نرم مبتنی بر اقناع، شیوههای نوین القای تفکرات و تهاجم بر بنیادهای فکری-فرهنگی جامعه هدف است ، بنابراین این مولفه وشاخصه ها جنگ نرم استفاده از ابزار فکری- فرهنگی و کالا ها ومحصولات فرهنگی است هر چند اهرم اقتصاد و دیپلماسی و عملیات روانی نیز در این تهاجم نقش محوری دارند، بدین معنا که هر طرح، برنامه واقدامی که روحیه یک جامعه و ملت ونظام را هدف قرار داده و آن جامعه و ملت را تابع نظر اردوگاه مهاجم کند و تسلیم خواسته های مهاجم کند ، جنگ نرم تلقی می شود .بنابرین جنگ نرم یک اقدام پیچیده و پنهان وچند وجهی مشتمل بر عملیات سیاسی، فرهنگی و اطلاعاتی با پشتوانه اقتصادی توسط نظام سلطه برای ایجاد تغییرات دلخواه و مطلوب علیه نظام مقدس اسلامی مورد توجه دشمنان ایران اسلامی و مورد توجه دشمنان ملت ایران قرار گرفته است تا آنان از این رهگذر بتوانند ارزشها و فرهنگ ملت ایران را بر اساس علاقه خود تغییر دهند. ناتوی فرهنگی به عنوان قرار گاه عملیاتی دشمنان علیه جمهوری اسلامی با ویژگی هایی چون: غیر مستقیم و غیر رسمی بودن ،نامرئی وپنهان بودن ،بهره گیری از دیپلماسی عمومی از طریق وسایل ارتباط جمعی ،وضع و به کارگیری گسترده واژه ها و مفاهیم مبهم، طرح شعارهای فریبنده، ترویج فرهنگ وارزشهای مورد نظر و… زمینه سازی می کند تا به اهداف خود نایل شود.
ما در شرایط کنونی شاهدیم که:دشمنان امت اسلامی و بصورت خاص دشمنان ملت ایران در دشمنی خود با محور قرار دادن اقدامات نرم افزارانه و تمسک به روش ها و ابزار قدرت نرم، گستره و عمق کینه توزی خود را به نمایش گذاشته اند، جنگ تمام عیار و تهاجم همه جانبه آن ها به ارزش های فرهنگی مسلمانان و به صورت خاص جوامعی که گرایشات آن ها به آموزه های انقلاب اسلامی محرز است از غزه و لبنان گرفته تا پاکستان و یمن، ایجاد جنگ روانی در منطقه و طرح شایعات مختلف علیه انقلاب اسلامی، اختلاف افکنی قومی و مذهبی در حد راه اندازی جنگ اعتقادی در منطقه سپردن فشار و تهدید به سرسپردگان و مزدوران خود به صورت نیابتی علیه مسلمانان و جمهوری اسلامی در قالب شایعه پراکنی، اتهام علیه نظام و شخصیتهای نظام، سیاه نمایی وضعیت کشور، حمایت از ساختار شکنان و انعکاس گسترده مواضع آنان، نا آرام سازی محیط های علمی، سوء استفاده از مراسم مذهبی و انقلابی و … از جمله اقدامات مورد توجه دشمنان در عرصه جنگ نرمی است که آنها علیه ملت ایران به راه انداخته اند.
نگاهی گذرا به عملکرد دشمنان قسم خورده ملت ایران نشان می دهد که رسانه های وابسته به نظام سلطه و امپراتوری خبری در حوادث ناگوار و آشوب های دامن زده شده توسط افرادی محدود و فریب خورده در این زمینه نقش آفرینی کردهاند. آن ها تلاش کردند آشوب های محدود را انقلابی مهارناپذیر! معرفی کنند، رسانه های غربی با تمسک به شگردهای حرفه ای و حتی غیر حرفه ای از همه امکانات خود بهره گرفتند تا اقدامات ساختار شکنانه , ضد دینی و ضد مردمی آشوب گران روز عاشورا را (حرکت آرام) آن هم توسط ( سیل عظیمی از مردم ) و ( اقدامی رو به گسترش وافزایش ) معرفی کنند در حالی که این اقدام از ناحیه فریب خوردگان نه آرام بود نه مردمی و نه رو به افزایش ! دشمنان قسم خورده ایران در عرصه جنگ نرم حتی با وارونه جلوه دادن حقایق بدیهی تلاش می کنند از هر موقعیت و ابزاری برای شدت بخشیدن به تهاجم بی وقفه خود به جبهه مستحکم ملت ایران و آ موزه های دینی بر خاسته از ایمان و اعتقاد مردمی به دین و میهن اسلامی استفاده کنند تا شاید بتوانند خواسته های نا مشروع خود را بر ایران اسلامی تحمیل نمایند .
به کار گیری ابزار خبر و اطلاع رسانی هدفمند و کنترل شده ، شایعه پراکنی ، گسترش تولیدات رسانه ای و تقویت فضای مجازی ( رادیو ، تلویزیون , فیس بوک و …. ) دیپلماسی سایه یامدار دوم – یعنی تماس با نخبگان و افراد مورد نظر ، بهره گیری از سازمانها و نهادهای بین المللی چون: حقوق بشر و … برای اتخاذ مواضع منفی علیه جمهوری اسلامی ، بهره گیری از سازمان های غیر رسمی ، استفاده از سفارتخانه های کشورهای دیگر ابزارهای مهمی هستند که مورد استفاده دشمنان جمهوری اسلامی قرار می گیرند .
جنگ نرم و پیکار فرهنگی غرب علیه ایران
از بدو پیدایش اسلام تاکنون، رویارویی دنیای اسلام و قدرت های ضد اسلامی در شکل های گوناگون، به انحاء مختلف و با شدت متغیر، بخش قابل توجهی از تاریخ انسانی جهان را در طی ۱۴ قرن گذشته به خود اختصاص می دهد. دشمنان اسلام در این کشاکش پرفراز و نشیب تاریخی، همواره سعی داشته اند تا از حضور و قدرت اسلام در جوامع اسلامی کاسته و از اسلام، دینی که مبارزه با هر نوع سرکشی و طغیان در برابر مبدأ هستی و جدال با هرگونه طاغوت و ستمکاری از تعالیم اساسی آن است، تنها اسمی برجای گذارند.
جنگ نرم، عملیات روانی، تهاجم فرهنگی
غرب ضد اسلام در ابتدای رویارویی خود با اسلام با تمدنی روبرو بود که قسمت اعظم دنیای شرق را پوشش داده و با قدرت بی نظیر خود همواره مانع سلطه گری غرب بر شرق بود. گام اول غرب در مبارزه با اسلام در قالب جنگ های خانمان سوز صلیبی رخ داد که قریب ۲۰۰ سال به طول انجامید. علیرغم تلاش های بسیار، غرب در این راه به توفیقی هرچند اندک دست نیافت، زیرا روحیه جهاد و شهادت طلبی مسلمانان اکسیری بود که آنان را در جبهه نظامی مقابله با غرب، در اکثر میادین سرافراز بیرون می آورد.
دنیای غرب که تا قبل از این رویارویی مستقیم با تمدن اسلامی، در جهل و خرافات فرو رفته و حاکمیت کلیسای متعصب او را عقب نگاه داشته بود، درصدد برآمد تا از تمدن های اصیل آمیخته شده با دین مبین اسلام بهره های فراوان ببرد و پس از پایان جنگ های صلیبی رشد و ترقی صنعتی و علمی خود را آغاز کرد.تهاجم نظامی که غرب را به هدف استثماری خود نرسانده بود، در ادامه مواجهه غرب و اسلام جای خود را به استعمار و تهاجم فرهنگی داد. ساده ترین شکل این تهاجم در ابتدا فرستادن مبلغین و مبشرین مسیحی به کشورهای اسلامی بود. این اقدامات فرهنگی اندک اندک هدفدار شده و با سازماندهی منظم از جانب حکومت های غربی اجرا می شد. به گواه تاریخ، این حربه تا حدود زیادی مؤثر افتاد. انحطاط تمدن اسلامی به واسطه درگیری های داخلی در کشورهای مسلمان، فروافتادن بعضی از جوامع در دام قدرت طلبی و فساد، سقوط سنگرهای اسلام در اروپا و فروپاشی امپراطوری بزرگ عثمانی، در نهایت امر، شواهد گویایی از توفیق غرب در استفاده از حربه تهاجم فرهنگی است. شکست حکومت اسلامی در اسپانیا از طریق ارزش زدایی و گسترش فساد در میان جامعه اسلامی و به ویژه از درون تهی ساختن نسل جوان آن، یکی از پیامدهای این سیاست فرهنگی در اروپا بوده است.
این شیوه مؤثر نفوذ از آن جهت که تفاوت های آشکاری با تهاجم نظامی داشت و استعمار را در سلطه کم ضایعه تر بر کشورهای دیگر یاری می کرد، همچنان در موارد بسیاری مورد استفاده قرار گرفت. در این شبیخون، فقط شکل و شیوه های اعمال بود که با توجه به مقتضات زمانی و مکانی تفاوت می کرد. غرب در این راه با عنایت به محورهایی چون مبارزه با مبانی عقیدتی اسلام و قرآن، زمینه سازی برای ایجاد جهل فرهنگی و علمی در میان مسلمانان، نفوذ در حکام و سردمداران کشورهای مسلمان و به خدمت درآوردن آن ها، نفوذ در سیستم های آموزش و پرورش کشورهای اسلامی و ترویج اندیشه های غربی، ترویج فساد، فحشاء و بی بند و باری جنسی از راه های گوناگون، وابسته نمودن کشورهای اسلامی در زمینه های اقتصادی و ایجاد تفرقه و دشمنی بین فرقه های عقیدتی مسلمین به منظور ممانعت از ایجاد یک وحدت همگانی در جهان اسلام، به سلطه همه جانبه بر کشورهای اسلامی اندیشیده است.
کشور های اسلامی:
در این میان، کشور اسلامی ما ایران نیز همواره مطمع نظر قدرت های استعماری بوده است. کشور ایران با برخورداری از فرهنگ غنی و همچنین سابقه درخشان در تمدن اسلامی و نقش برجسته در پیشرفت علوم مختلف، به واسطه بی کفایتی بسیاری از حکومت های پیشین، در چند قرن اخیر عقب نگاه داشته شده است.
در یک نگرش واقع بینانه به تاریخ گذشته کشورمان درمی یابیم که حکومت ها با نابخردی ها و اهمال کاری ها به قدرت های استعماری اجازه دادند تا به غارت منابع این کشور پرداخته و تا جای ممکن ملت ایران را به عقب برانند. اگرچه در قرون گذشته، جنبش های متعددی در راه نجات ایران از چنگال استعمارگران شکل گرفت، اما تمامی آن ها به واسطه عواملی چون ضعف رهبری، عدم پشتیبانی توده ها و یا عدم اتکا به مردم، در مبارزه ناکام ماندند.
در این میان، سقوط رژیم شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی با هدف اجرای تعالیم عالیه اسلام، از شگفت انگیزترین رویدادهای سیاسی تاریخ معاصر جهانی است که نه تنها تحلیل گران سیاسی دنیا را دچار آشفتگی کرد بلکه حتی ابرقدرت های استکباری و حامیان رژیم پهلوی را که در جریان قدرت رژیم قرار داشتند، به تعجب واداشت. با تشکیل حکومت جمهوری اسلامی در ایران، استکبار جهانی علاوه بر آن که یکی از نقاط استراتژیک خود در منطقه حساس خاورمینه را از دست داد، پس از چندی حرکت های انقلابی اسلامی را در کشورهای مسلمان شاهد بوده که با الهام از پیام معنوی انقلاب اسلامی با حاکمیت رژیم های ضد مردمی در کشورهای دست نشانده غرب و آمریکا به نبرد برخواسته و روز به روز بر نفوذ خود در میان توده های محروم کشورهای مسلمان می افزودند.
بنیادگرایی اسلامی
این جنبش های اسلامی که در غرب از آن ها با عنوان ” بنیادگرایی اسلامی ” یاد می شود به اعتراف صریح خود غرب، نوعی دشمنی است که حاکمیت استکباری آمریکا و غرب را به شدت مورد تهدید قرار داده است. پس از یک قطبی شدن جهان در پی از هم فروپاشی بلوک شرق، آمریکا که اکنون به ابرقدرت بلامنازع جهان بدل گشته بود با ادعای برپایی ” نظم نوین جهانی ” و ایجاد جنگ خلیج فارس که آغاز این استراتژی بود و اینک با ادعای ” مبارزه با تروریسم ” درصدد استمرار و حاکمیت خود در صحنه جهانی است که تاکنون با فتح کشورهای مسلمان افغانستان و عراق و در انزوا نگه داشتن ملل اسلامی گام های مؤثری نیز در این زمینه برداشته است. در راه تحقق این آرمان تاریخی آمریکا و غرب، انقلاب اسلامی ایران به عنوان مانعی عقیدتی و سیاسی به گونه ای قابل توجه مطرح است. آمریکا و غرب پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تجربه کردن انواع توطئه ها در جهت سقوط انقلاب اسلامی و یا به تسلیم کشاندن آن با شکست مواجه شده اند.
تهاجم فرهنگی غرب در سال های اخیر با توجه به پیشرفت های حیرت انگیز در تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات و درهم شکستن مرزهای جغرافیایی و سودجویی غرب از این تحولات فنی، به گونه ای جدی ارزش های اسلامی و عقیدتی ملت ما را هدف قرار داده است و با برخورداری از ده ها سال حضور مؤثر در ابعاد گوناگون جامعه ایرانی، درصدد است تا با حمله به آرمان های انقلابی و ارزش های ملی ملت مسلمان ایران، آن ها را از فرهنگ ایرانی – اسلامی خود کاملاً بیگانه نموده و فرهنگ غربی و تفکر مادی گرایی ضد اسلامی را جایگزین آن سازد.
همانگونه که ذکر شد این پیکار فرهنگی و تهاجم فرهنگی غرب در مورد انقلاب اسلامی ایران با توجه به ویژگی های اختصاصی آن و مبارزه آن با غرب، از ویژگی های خاصی برخوردار است.
تهاجم فرهنگی
موضوع تهاجم فرهنگی، چندی است که اذهان جامعه را به شدت معطوف خود کرده است. این توجه ویژه پس از سال ها گذشت از پیروزی انقلاب با عنایت به حضور روزافزون مظاهر فرهنگ ضد اسلامی در جامعه اسلامی و ظهور معضلاتی چون بی حجابی، فساد و فحشاء، رواج گسترده سی دی و نوارهای مبتذل ویدئویی و حاکمیت قریب الوقوع اینترنت و ماهواره بر صفحه تلویزیون ها صورت گرفته است. طبیعی است که نگرش خاص جامعه ایرانی به این خطر فرهنگی، تاکنون مباحث و اظهار نظرات گوناگونی را به همراه داشته و در طول این چند سال بخش قابل ملاحظه ای از صفحات روزنامه ها، مجلات و سخنان اندیشمندان را به خود اختصاص داده است.
اگرچه بسیاری از این اظهارات، تنها در حد شعار، نگرش های سطحی و جناح گیری های سیاسی صورت گرفته و کمتر از دیدگاهی همه جانبه و علمی به این مسئله نگریسته شده است. لذا با توجه به اهمیت موضوع و ارتباط آن با فرهنگ جامعه و حیات انقلاب اسلامی، مقابله آگاهانه با این هدف استکبار جهانی در همه ابعاد آن، امری ملزوم در کشورمان به شمار می رود
شبکه «بی.بی.سی» فارسی، نمونه ای از کارکرد جنگ روانی
تاریخچه شبکه «بی.بی.سی»: شبکه «بی.بی.سی» در سال 1922 میلادی با نام «بنگاه سخن پراکنی بریتانیا با مسئولیت محدود» بنیانگذاری و در سال 1927 پس از دریافت پروانه سلطنتی تبدیل به یک شرکت دولتی شد. هماکنون شبکه «بی.بی.سی» با 26000 کارمند و بودجه سالانه چهار میلیارد پوند (حدود هشت میلیارد دلار) یک شرکت دولتی نیمه خودمختار است که به ظاهر تحت هیچ نفوذ تجاری و سیاسی نیست و تنها به مخاطبانش پاسخگوست! با این رویکرد، «بی.بی.سی» سالهاست که به ظاهر شعار «هر ملت باید با صلح و آرامش با ملتی دیگر صحبت کند»! را شعار خود قرار داده و آن را پیگیری میکند.
بخش عمده بودجه «بی.بی.سی» توسط شهروندان بریتانیا و بخش دیگری از سوی دولت تأمین میشود. هماکنون شبکه «بی.بی.سی» در سه زمینه رادیو، تلویزیون و اینترنت فعالیت گسترده ای را دنبال میکند، به گونهای که برای نمونه، برنامههای رادیویی آن با 33 زبان از جمله فارسی پخش میشود.شبکه تلویزیونی «بی.بی.سی» فارسی در روز چهارشنبه، پانزدهم دی ماه سال 88 پس از یک دوره طولانی تبلیغ و ایجاد انتظار برای مخاطبان (از سال 2007 تا کنون) پخش برنامههای خود را روی ماهوارههات بیرد برای مخاطبان فارسی زبان (ایران، افغانستان و تاجیکستان) آغاز کرد.
نگاهی به دلایل شکلگیری و محتوایی برنامههای شبکه «بی.بی.سی» فارسی:
تحلیل وضعیت رسانهها در ترسیم چشمانداز افکار عمومی جامعه دارای اهمیت زیادی است. امروزه افکار عمومی در معرض موارد و مصادر گوناگون اطلاعات هستند و مانند گذشته نمیتوان با انحصاری کردن ارایه اطلاعات، کنترل کامل افکار عمومی را در اختیار داشت. افکار عمومی ایران، همان گونه که تحت تأثیر رسانههای داخلی با نظرات گوناگون قرار دارند، تحت تأثیر رسانههای خارجی نیز با شدت و ضعف قرار میگیرد. هرچند رسانههای خارجی به ظاهر شعار استقلال و بی طرفی میدهند، اما تقریباً بدون استثنا از بودجههای غربی حمایت میشوند و میخواهند، افکار عمومی کشور را به سود دولتهای خود تغییر دهند.
یکی از مهمترین این شبکهها، شبکه فارسی زبان «بی.بی.سی» است؛ شبکه «بی.بی.سی» که به شدت تحت نفوذ بهائیان فارسی زبان اداره و کنترل میشود، همواره در تاریخ سیاسی ایران به نوعی حضور داشته و حتی بسیاری از محققان، نقش آن را در کودتای 28 مردا به نفع رژیم شاه به اثبات رساندهاند. «حالا دقیقاً نیمه شب 24 مرداد 1332 است»؛ رمز عملیات آژاکس خطاب به شاه بود که آغاز عملیات منجر به کودتای 28 مرداد را در ایران کلید میزد.
در سالهای منجر به پیروزی انقلاب اسلامی، رادیوی فارسی زبان «بی.بی.سی» مخاطبان بسیاری را به خود اختصاص میداد و مردم، بسیاری از اطلاعات خود را از این رادیو به دست میآوردند. این امر باعث عصبانیت شدید شاه و حامیان او شده بود؛ اما «بی.بی.سی» دل خوشی از جریان انقلاب به رهبری حضرت امام (ره) نیز نداشت. این رادیو تلاش میکرد، با معرفی چهره ای غیر واقعی از امام خمینی (ره) حضور گروهکهای چپ و راست را در انقلاب پر رنگ کرده و آنها را در برابر صف مذهبیون به رهبری روحانیت و در رأس آن حضرت امام (ره) قرار دهد. این رادیو، همچنین تلاش کرده تا با استراتژی از پیش طراحی شده، برخی چهرههای خاصی را که بعدها ماهیت آنها برای مردم و نظام مشخص شد، به عنوان چهرههای برتر انقلاب معرفی نماید؛ از آن جمله میتوان به مهندس بازرگان، ابوالحسن بنی صدر و قطب زاده اشاره کرد.
از دهه هفتاد، به تدریج رادیوی «بی.بی.سی» جایگاه خود را در ایران از دست داد که از دلایل اصلی این امر، میتوان به گسترش رسانههای داخلی و جلب اعتماد خوب این رسانهها اشاره کرد. همینطور توجه بیشتر مردم به رسانههای نوپدیدی همچون ماهواره و اینترنت که باعث کمرنگ شدن جایگاه رادیو شد.
در این راستا، در سال 2001 سایت خبری «بی.بی.سی» فارسی راهاندازی شد و پس از مدتی در سال 1385 وزیر دارایی وقت انگلیس در سخنانی در مؤسسه پژوهش (چتمهاوس) لندن از تخصیص سالانه پانزده میلیون پوند برای راهاندازی شبکه تلویزیونی فارسی زبان «بی.بی.سی» خبر داد که این امر در پانزدهم دی ماه سال 1387 تحقق یافت.
هماکنون شبکه «بی.بی.سی» برنامهریزی خود را برای 170 میلیون مخاطب فارسی زبان با بهرهگیری از 150 خبرنگار، 150 نیروی فنی و 50 نیروی اداری و با تمرکز بر بیش از صد دفتر خبری در دنیا طراحی نموده است.
برخی راهبردهای تاکتیکی شبکه فارسی «بی.بی.سی»:
1- اطلاع رسانه غیر مستقیم: بر خلاف شبکه فارسی صدای آمریکا (VOA) که پیامهای خود را مستقیم به بیننده القا میکند، تهیه کنندگان و به ویژه سردبیران شبکه «بی.بی.سی» از هوشمندی وافری برخوردارند و خبرها را به گونهای طراحی میکنند که بیننده غیر مستقیم مورد هدف قرار گیرد.
2- پیچیدگی در محتوا و پرهیز از رفتار کلیشهای: شبکه «بی.بی.سی» تلاش میکند با بهرهگیری از کارشناسان گوناگون و حتی از درون ایران، محتوای پیامها را به گونهای در هم تنیده و دقیق طراحی کند که بیننده بی مهابا در معرض پیامهای گوناگون قرار گیرد؛ در این راه، از روانشناسی رنگها، شیوه دقیق اجرا، تقدم و تأخر هدفمند اخبار، شیوه بدیع مصاحبهها و پرهیز از اظهارنظرهای صریح و دور از هر گونه رفتار کلیشهای مرسوم بهره میگیرد.
3- کیفیت حرفه ای و فریبنده ارایه برنامهها: یکی از نواقص بزرگی که در تلویزیونهای لسآنجلس هست، کیفیت پایین برنامهها و رعایت نکردن ابتداییترین اصول حرفهای رسانه است. شبکه «بی.بی.سی» با بهره گیری از استودیوهای مجهز، دکورهای زیبا و حرفهای، تولید برنامههای مستند قوی و گزارشهای متنوع و نیز تولید برنامههای ترکیبی خاص متناسب با ذایقه ایرانی ضمن اینکه تلویزیونهای لس آنجلسی و صدای آمریکا را دچار افت مخاطب کرده است، باب جدیدی از جنگ روانی علیه ایران اسلامی را آغاز نموده و این میطلبد که سیاستگذاران رسانه ملی، هوشمندانهتر نسبت به رسالت خود بیاندیشند.
4- رویکرد تعاملی با مخاطب: یکی از رویکردهای اصلی شبکه «بی.بی.سی»، تولید برنامههای اجتماعی از متن و بطن جامعه ایران البته با اهداف خاص است، به گونه ای که مخاطب ناخودآگاه احساس راحتی و تفاهم با این شبکه میکند. ساخت برنامههای مستند گزارشی ویژه، مصاحبه با افراد گوناگون از طبقات گوناگون و نیز انتخاب سوژههای به روز از مصادیق این شیوه است.
5- تلاش برای ایجاد نگرش مثبت مخاطب نسبت به دولت بریتانیا: دولت بریتانیا در طول تاریخ، ردپای زشتی از خود در مسائل سیاسی اجتماعی ایران بر جای نهاده است. دخالت در جنبش مشروطه، رویکرد استعماری دوران قاجار، تأثیر مستقیم در بر سر کار آوردن محمد رضا پهلوی، همداستانی با عراق در جریان هشت سال دفاع مقدس، اشغال ایران به همراه متفقین در جریان جنگ جهانی دوم، مخالفت با ملی شدن صنعت نفت، تلاش برای کودتاهای گوناگون، تنها گوشهای از این پرونده سیاه را به نمایش میگذارد. از استراتژیهای مهم شبکه «بی.بی.سی» تلاش برای پاک کردن این لکههاست. شاید ساخت مستند دایی جان ناپلئون و پخش آن در نخستین روزهای راهاندازی شبکه در همین راستا بود.
6- تلاش برای بیطرف نشان دادن شبکه: این شبکه، نهایت تلاش خود را میکند تا با تولید برنامههای گوناگون که در آن صدای هر دو گروه موافق و مخالف شنیده شود، بی طرفی خود را برای مخاطب به اثبات برساند؛ نمونه این رویکرد را در هر شب در برنامه ای مثل «نوبت شما» میبینیم. در این برنامه، هر شب تعدادی تماس تلفنی برقرار میشود که تقریباً 80 درصد آنها از مخالفان و 20 درصد آنها از موافقان سیاستهای ایران اسلامی هستند، همچنین از حدود شش وبلاگ مورد بررسی، یک تا دو وبلاگ موافق و چهار تا پنج وبلاگ مخالف سیاستهای نظام هستند، لیکن با ترفندهای خاص، بهرهگیری از مجریان حرفهای و آموزش دیده، تحلیلهای ظریف، اما جانبدارانه و نیز انتقادهایی هدفمند، تلاش میشود تا اهداف پنهان شبکه به خوبی تأمین شود.
7- استفاده از کارشناسان و مشاوران گوناگون داخلی: برعکس بسیاری از شبکههای لس آنجلس و به ویژه صدای آمریکا که از کارشناسان ثابت و عموماً از مخالفان سرشناس نظام جمهوری اسلامی ایران برای برنامههای خود استفاده میکنند، شبکه «بی.بی.سی» تلاش میکند تا از کارشناسان متنوع و یا حتی از از افراد میانهرو که به گونهای منصوب به نظام نیز هستند، بهره گیرد. این امر باعث بالا رفتن اعتماد مخاطبان میشود که مورد نظر مدیران شبکه فارسی «بی.بی.سی» نیز هست.صادق صبا که به تازگی مدیر این شبکه شده، میگوید: ما صدای همه کسانی هستیم که باید صدا داشته باشیم!
8- توجه به رسانههای گوناگون به طور همزمان: برعکس صدای آمریکا که در آن تفاوتی بین رادیو و تلویزیون شبکه وجود ندارد، برنامههای تولیدی رادیو «بی.بی.سی» و تلویزیون فارسی «بی.بی.سی» کاملاً متفاوت هستند. با وجود این، «بی.بی.سی» دریافته است که برای اثرگذاری و جذب مخاطبان بیشتر، باید از هر سه رسانه رادیو، تلویزیون و وب سایت استفاده کند که در این راه، هم نهایت تلاش خود را کرده است.
باید گفت که رابطه ایی مستقیم بین تکنولوژی و کارایی نظامی وجود دارد. در جنگ ویا دفاع برای رسیدن به پیروزی وجود فناوریهای پیشرفتهی اطلاعاتی…………
امید داریم تا اینجای مطلب مورد توجه شما قرار گرفته باشد. جهت دریافت ادامه مطلب به صورت کامل WORD + PDF به لینک دریافت زیر مراجعه نمایید.
برای دریافت pdf + word بر روی کلیدزیر ،کلیک نمایید .
قیمت: 10000 تومان
سلام روز بخیر
مهندس از شما دعوت میکنم با سایت بسیار خوب شما تبادل لینک انجام بدیم
خوشحال میشیم قبول بفرمایید
با سلام
دوست عزیز در خدمت شما هستم با ایمیل شما مکاتبه شد
موفق باشید
سلام مطلب عالی بود.
لطف میفرمایید تفاوت جنگ روانی تحکیمی با جنگ روانی تاکتیکی و استراتژیک رو مقایسشون رو به ایمیل بنده بفرستید.
جنگ روانی تحکیمی: این نوع جنگ به منظور افزایش همکاری مردم غیر نظامی در سرزمین خودی صورت میپذیرد. هدف نهایی از طراحی و اجرای جنگ روانی تحکیمی، پیروزی در جنگ، برقراری صلح و حفظ پیروزی است.
ولی
جنگ روانی تاکتیکی: جنگ روانی تاکتیکی علیه سربازان دشمن در میدان نبرد و همچنین علیه اتباع دولت مزبور صورت میگیرد. عملیات روانی در این حالت محلی بوده و هدف آن، ضعیف کردن مقاومت نیروهای دشمن و یا فرا خواندن مردم به همکاری با قوای در حال پیشرفت و همچنین ایجاد مانع در راه تلاشهای جنگی دشمن است.
مطالب بیشتر به ایمیل ذکر شده ارسال شد.
موفق باشید
عالی